♡ ﷽ ♡
.
.
.
همهی اهالیِ خونه در حال آماده شدن بودن..
تهیونگ کت قهوهای رنگش رو به تن کرد که پدرش در حال بستن دکمهی سرآستینش اعلام کرد:_راستی ما با خانوادهی جئون میریم!
مو بلوند در حال عطر زدن به خودش متوقف شد و ابرویی بالا انداخت..بعد از ماجرای اون روز..پدرش دیگه حرفی درمورد خانوادهی جئون نزده بود و تهیونگ فکر میکرد شاید اون میخواد باهاشون قطع رابطه کنه..
نگاه گیجی به مادرش انداخت که در جوابش چشمکی دریافت کرد! مادرش در اون لباس دکلتهی یقه دلبری و آبی رنگ واقعا دلبر شده بود! لبخندی زد و به سمت مادرش رفت:
_اوه این بانوی زیبا اگه به تالار برن ممکنه مهمان ها درمورد عروس دچار سوء تفاهم بشن!
زن با سرخوشی خندید که مرد به طرفشون اومد و دستش رو دور کمر همسرش حلقه کرد:
_البته که همینطوره! ولی اگه اونا بتونن داماد واقعی رو بشناسن هرگز دچار اشتباه نمیشن!
و با غرور سرش رو بالا گرفت! همهی آشنایان به خوبی میدونستن که کیم تهیونگ این حجم از خودشیفتگیش رو از پدرش به ارث برده و این موضوع باز هم نمایان شد! پس لبخند کجی زد و یقهی کت پدرش رو صاف کرد:
_البته که شما از داماد بسیار جذاب ترید جناب کیم!
زن خندید و دستی به شونهی پسرش زد:
YOU ARE READING
𝙇𝙤𝙨𝙩 𝙄𝙣 𝙏𝙝𝙚 𝙅𝙪𝙣𝙜𝙡𝙚☘︎ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Fanfiction☘️𝑵𝒂𝒎𝒆 : 𝑳𝒐𝒔𝒕 𝑰𝒏 𝑻𝒉𝒆 𝑱𝒖𝒏𝒈𝒍𝒆 ☘️𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝑻𝒂𝒆𝑲𝒐𝒐𝑲/𝑲𝒐𝒐𝑲𝑻𝒂𝒆 𝒀𝒊𝒁𝒉𝒂𝒏/𝒀𝒐𝒐𝒏𝑴𝒊𝒏 ☘️𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝑨𝒅𝒗𝒆𝒏𝒕𝒖𝒓𝒆/𝑪𝒐𝒎𝒆𝒅𝒚/𝑫𝒂𝒊𝒍𝒚 𝑳𝒊𝒇𝒆 ☘️𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓 : °•𝔂𝓪𝓭𝓮𝓰𝓪𝓻•° ☘️ گمشده در جنگل☘️ ☘️خلا...