☘️𝙋𝙖𝙧𝙩 04☘️اون بهم تجاوز کرد☘️

977 130 142
                                    

♡ ﷽ ♡

.

.

معلوم نبود که چند ساعت در حال بازی بودن..اما یه چیزی آشکار بود..اینکه اون ها به شدت مست شده بودن! البته به جز جونگکوک و نامجونی که با هم در حال گفت و گو بوده؛ و خودشون رو از این بی آبرویی نجات داده بودن!

هوسوک بلند بلند آواز میخوند..جین به عکس همسرش نگاه میکرد و با لبخندی ذوق مرگ شده، باهاش حرف میزد! یونگی عین کوالا به جیمین چسبیده بود و تهیونگ با نگاهی حریص به رون درشت جئون جونگکوک نگاه میکرد!

و نامجون و جونگکوک گَه گاهی به بقیه توجه میکردن و حواسشون جمع بود..به هرحال یکی دو نفر باید هوشیار میموندن تا بقیه رو جمع کنن!

_اون واقعا خوشگله!

پسر کوچکتر لبخندی زد و گفت:

_هیونگ این پنجمین باریه که این رو میگی! من واقعا هلنا رو ندیدم..یعنی تو جشن، خیلی به اطراف توجهی نداشتم..

_آره خب..ولی به زودی می بینیش..

_پس واقعا قصدت جدیه؟

مرد بزرگتر سر تکون داد و گفت:

_احساس میکنم اون واقعا برای همسر من بودن؛ بهترینه! پس فکر کنم قصدم جدیه..

پسر مو مشکی تایید کرد و برای لحظاتی میون اون دو نفر رو سکوتی احاطه کرد که تنها صدای سوختن هیزم آتش اون رو میشکست..جونگکوک با یادآوری چیزی سر بلند کرد و گفت:

_عکسی ازش نداری؟

نامجون لبخند ریزی رو لب هاش نشوند و موبایلش رو درآورد..وقتی پسر کوچکتر عکس اون زن زیبا و باوقار رو دید؛ لبخندی زد و انتخاب هیونگش رو تحسین کرد..

_واو اون..خیلی مهربون به نظر میاد..

_آره هست! خب میدونی..اون قبلا یه بار ازدواج کرده و طلاق گرفته..برای همین به دست آوردنش کمی سخته..

کوک با دلگرمی شونه‌ی هیونگش رو فشرد:

_ناامید نباش هیونگ..کسی نمیتونه به قلب مهربونت "نه" بگـ...آخ!

پسر بیچاره با حس سوزش بدی که در رون پاش پیچید؛ از جا پرید و سرش رو برای دیدن موجود مزاحمی که نیشش زده، پایین انداخت..اما با دیدن یه کله‌ی بلوند که روی پاش افتاده بود؛ حیرت زده چشم هاش رو درشت کرد..

به پاش تکون محکمی داد و پسر مست رو دید که با قدرت تمام، دندون های تیزش رو تو رون پای جونگکوک فرو کرده بود!

_داری چیکار میکنی احمق؟!

تهیونگ برای لحظه‌ای پای پسر رو ول کرد و با صدای مستش به حرف اومد:

_درشته!

نامجون تمام تلاشش رو برای مهار خنده‌اش میکرد و در نتیجه وقتی صدای گریه‌ی جین رو شنید؛ فوری به سمت اون رفت..جونگکوک با حرص تهیونگ رو عقب زد:

𝙇𝙤𝙨𝙩 𝙄𝙣 𝙏𝙝𝙚 𝙅𝙪𝙣𝙜𝙡𝙚☘︎ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈOnde histórias criam vida. Descubra agora