بوی غذای فاسد و زباله، بوی عرق و سیگار ارزون؛ اتاقی با ۱۹ مانیتور به دیوار.
پایین صندلیش سطل اشغالش خیلی وقت بود خالی نشده بود و پوست میوه و باقی مانده وعده های غذایی قبلیش رو زمین ریخته بود.
یه یخچال ۹ فوت کوچیک کنارش بود و بالای یخچال پر بود از خورده غذاهایی که به خاطر کیمباپ درست کردنهای مداوم ریخته و تمیز نشده، رنگ سفیدش به قهوه‌ای و قرمز میزد.
سطل فلزی توری بزرگ یک متری پشت سرش پر بود از بطری نوشیدنی و قهوه اماده و ابجو.
لباسهای تمیز و کثیف تو همه جای اتاق گلوله روهم جمع بودن.
یه صدای بلند تو اتاق پخش شد.
" سونبه، من اینجام. "
یه گلوله لباس روی صندلی تکون خورد و به جای پتو کلی لباس ازش ریخت پایین.
میکروفونشو فعال کرد.
-به تخمم که اینجایی.
صدای ناشناس زیادی زیبا بود، وقتی اینجوری آروم خندید تونست یکم از بد عنقیش کم کنه.
" دوباره خواب بودی؟ پس چجوری همه چیو رصد میکنی؟ "
-خفه... خوشمزگی بسه. ماموریت جدید داری.
هنوز توی تن صدای فرد ناشناس یکم خنده و شیطنت بود.
" پس برای همین پیغام فرستادی؟ من تو تعطیلاتم سونبه میدونی که "
-پونصد هزار دلار، مشتری عجله‌ای هم نداره فقط میخواد کار تمیز انجام شه.
صدای سوت زدنش اومد.
" عجب سوژه‌ای، بیشتر بگو "
سونبه قیافشو جمع کرد.
-تو تعطیلات بودی که... نکبت.
صدای قهقه خندیدن جوان تو اتاق پیچید.
-سوژه همیشه چند نفر رنجر تربیت شده اطرافش داره که ازش محافظت میکنن، اینم بگم ک خود سوژه خبر نداره از وجود رنجر ها. مشتری زمان براش مهم نیست، گفته زیر پنج سال هم تموم شه کافیه. فقط میخواد قتلش خیلی طبیعی باشه کسی نفهمه قتله، میفهمی که.
" اطلاعات سوژه "
-برات میفرستم.
" پس پروژه سنگینه که پنج سال زمان داده "
-اگه حوصلشو نداری میتونم به یکی دیگه از مامورای تیم بدم.
" سونبهههه، قهر نکن فقط سوال کردم. "
-انجامش میدی یا نه؟
اطلاعات فرستاده شد، رو ساعت دست فرد ناشناس چهره سوژه دانلود شد.
-پسر وزیر اقتصاد، پارک چانیول. مجرد ۲۷ ساله با مشخصات ظاهریِ ۱۹۰ سانت قد و ۸۹ کیلو وزن. کیک بوکسر و سرپرست تیم واحد مبارزه با امنیت و مبارزه با قاچاق که البته امارشو فرستادم برات، تو هر ماموریتی سرک کشیده. مشتری پونصد هزارتا الان میده پونصد هزارتا اخر کار.
اطلاعات کامل سوژه رو تو یه فایل ۵۸ صفحه‌ای براش فرستاده بود، سکوت کرد تا مامور ویژه‌اش جواب بده. قانون اول رو هردوشون خوب میدونستن، بعد از دریافت اطلاعات راه برگشت نیست.
YOU ARE READING
𝐎𝐚𝐬𝐢𝐬 𓃭
Fanfiction♱ 𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮︲ 「𝐂𝐡𝐚𝐧𝐛𝐚𝐞𝐤 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐤𝐚𝐢 𝐬𝐞𝐤𝐚𝐢」 ♱ 𝓖𝓮𝓷𝓻𝓮 ︲ 「𝐒𝐦𝐮𝐭 𝐀𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞」 ⌝ چانیول نمیتونست از معشوقه زیباش دل بکنه، بکهیون باید تقاص پس میداد. ولی نمیدونست زورش به اون جگوار قدرتمند میرسید یا نه. بکهیون سام...
