8 𓃭

268 56 14
                                    

چانیول بی فکر خم شد و سرشو برد زیر دامنش.
سومین چشمهاش گرد شد و بعد خودشو رها کرد روی مبل.
زبون بزرگ یول از پایین تا بالارو با یه بار کشیدن خیس کرد.

چشمهاشو بست و بلند ناله کرد.
موهای یول رو چنگ زد و سرشو بیشتر به خودش فشرد.
+بیشتر بیشتر بیشتر.

چانیول سرشو آورد بالا.
-هیجان زدم کن... چیزای جالب از بهار بگو تا بیشتر بهت بدم.

سومین تحریک شده با چشمهای سرخ و لبهایی که میگزید تند تند سر تکون داد و پاهاشو باز تر کرد.

چانیول دامن پیراهنشو تا بالای شکم کشید بالا و یبار دیگه زبونشو لای پاهای کشید.
سومین پاهاشو دور گردنش قفل کرد و بلند ناله کرد.
چانیول برجستگی که میدونست بیشترین عصب رو داره بین دندوناش اروم گزید.
درحالی که هنوز لباش به همون منطقه چسبیده بود تشر زد.
-میشنوم.

سومین سریع گفت.
+ما نمیدونیم لرد کیه ولی اون بدون هیچ پولی بهار رو میذاره تو کمدهامون.

نفس گرفت و به خاطر حرکت شوکه کننده چانیول نالید.
+خواهش میکنم تند تر... اسمشو خودمون لرد گذاشتیم، ایده یکی از بچه ها بود... شتتتت... تند تر... هر روز بهمون فقط یدونه میده بعضیا نمیخورن من ازشون اونارو میخرم خیلیا میخرن... فاک...

سر چانیول اومد بالا تقریبا لبه هاشو هورت کشید و ولشون کرد.
-حوصله‌ام سر رفت.

سومین به سرعت گفت.
+لرد سریعه... اگه به حرفش گوش ندیم آبنبات میذاره تو جیبمون حتی نمیفهمیم کی گذاشته.

چانیول از وسط پاهاش مرموز نگاهش کرد و یه ابروشو داد بالا.
سومین سریع ادامه داد.
+اون آبنباتا با یه تکون کوچیک منفجر میشن مثل کیم ووبین.

چهره چانیول سرد شد.

+بخور دیگه... لطفا.

چانیول زبونشو در آوردو صورتشو دوباره چسبوند.
سومین موهای یول رو کشید و سرشو انداخت عقب ناله کرد.
وسط ناله ها ادامه داد.
+اون یه احمق بازنده بود، لرد از بازنده ها بدش میاد. مجبورش کردیم بهار رو بخوره ولی نمیخورد. کتکش زدیم سرشو توی توالت فرو کردیم ولی نمیخورد. یه روز یکی از بچه ها چند تا بهار خورده بود، لرد بهمون فشار میاورد و تعداد قرصا هی کمتر میشد. همه عصبی بودیم. اون با یه اسلحه اومد تو... قرصارو از بین هممون جمع کرد و اسلحه رو گذاشت رو سر ووبین. مجبور شد همشو بخوره. ده... شایدم دوازده تا.

چانیول انگشتهاشو اضافه کرد و سومین انقدر ناله میکرد حرفهاش دیگه واضح نبود.
چانیول زبونشو کشید عقب و همونجارو با دستش سیلی زد.
-واضح بگو حرومزاده.

سومین جیغ زد و ارضا شد.
صورت چانیول کاملا خیس شد و سومین تلاش میکرد با بلند کردن لگنش خودشو بیشتر به فک یول بماله.

𝐎𝐚𝐬𝐢𝐬 𓃭Where stories live. Discover now