سخن نویسنده: سلام آدم برفیای کوچولوی من... امیدوارم خوب باشید...قرار بود آخر هفته چهارشنبه در خدمتون باشیم ولی...زود اومدیم...با این حال لطفاً آپ بعدی رو از همون چهار شنبهی نرسیده حساب کنید تا دو هفته بعدش...
لطفاً نظرا رو به ۱/۵ کا برسونید...این پارت نزدیک ۱۴ هزار کلمهست....واقعا لیاقته همچین عشقی رو داره...وقتشه سکوت کردهها خودی نشون بدن...
بریم پوسترای قشنگمون رو ببینیم...ممنون از دوستای که با این لطفشون نویسنده رو خوشحال میکنن...
(ممنون از دریای قشنگم....)
(ممنون از Eriky00ng عزیزم.... )
نویسنده منتظر پوسترای قشنگتون هست....♥️♥️♥️...🌺🌺🌺🌺🌺
از نفس افتاده بود... بخاطر یه بازی شطرنج...
اُمگای جلوش رقیب قهاری بود...
هر حرکتش با فکر و حیله...
بکهیون بعد یه بازی بیست دقیقهای خوب متوجه منظور آلفا از مهارت دوک ریری شد...
ESTÁS LEYENDO
𝓐𝓴𝓪𝓲 𝓲𝓽𝓸
Fanfic🦋عنوان: نخ قرمز سرنوشت 🦋ژانر: فانتزی، سوپرنچرال( تلفیقی از دنیای امگاورس، ومپایری، هایبردی)، انگست، رمنس، اسمات، کمی خشن 🦋کاپل ها: چانبک.....کای و سهون....کایهون یا سکای بودنش در طول داستان مشخص میشه...ورس نیست... 🦋خلاصه: مثل تمام اُمگاهای پروا...