part 2

96 19 58
                                    

ساعت 06:01 صبح :

تهیونگ از خواب بیدار شد و تکون خورد .

میخواست تموم روزش رو توی تختش بمونه و از پنجره به برفی که داره می‌باره خیره بشه .

اما اون شیفت داشت و باید به رستوران می‌رفت .

فقط یه ساعت فرصت داشت تا آماده بشه ( یه ساعت خیلیه ).

آهنگ ملایمی گذاشت و رفت دوش بگیره .

لباس پوشید و برای خودش تخم مرغ درست کرد .

آب پرتقال و تخم مرغش رو خورد و یونیفرمی که مجبور بود سر کار بپوشه رو پوشید .

پیراهن خاکستری و چکمه .

یادش رفته بود مسواک بزنه ، پس این کار رو هم سریع انجام داد و به سرعت از خونش خارج شد .

در آسانسور باز شد و پسر به سرعت وارد آسانسور شد .

وقتی پیاده شد چند تا آشنا دید و باهاشون احوالپرسی کرد .

لهجه ی انگلیسی های که سعی داشتن فرانسوی حرف بزنن واقعا ترسناک بود ‌.

داخل رستوران میزهای زیادی چیده شده بود .

آشپزخانه پشت بار بود و فقط چند تا پیشخدمتی که بودن به اونجا رفت و آمد داشتن .

تهیونگ رفت سمت بار و سلام کرد .

جون ( از A.C.E ) سرپرستشون بود .

صبح ، توی بار ، نوشیدنی ها رو آماده میکردن .

با ورود چند تا مشتری ، تهیونگ دست به کار شد .

کارکردن رو دوست داشت .

سعی میکرد مردم با ورود به رستوران و محیط بار ، آرامش بیشتری داشته باشن ‌‌.

ساکت بود .

ساعت 10:25 دقیقه ی صبح :

با ورود دو مرد ، یکی بلوند و کوچک و رونت بلند تر ، درهای رستوران باز شد ( اصلا هم یاد آهنگ دو دلبر نیفتادم ) .

تهیونگ فقط یکی از اون دو نفر رو می‌شناخت و منتظر بود تا دوستش ، به تنهایی بهش سلام کنه .

- سلام ته .

+ سلام چیم . اون پسر جدیده کیه ؟

- اسمش جونگ کوکه . استخدامی جدیده . تا قبل ناهار قراره تمرین کنه .

+ نمیدونستم نامجون فرد جدیدی رو آورده .

- اون خیلی خوب انگلیسی صحبت می‌کنه و خیلیم جذابه . مطمئنم کلی مشتری به خاطرش میان اینجا .

تهیونگ چشماش رو چرخوند و به سمت میزش برگشت .

- هی من هنوز داشتم حرف میزدمااا

+ منم کار دارم .

ساعت 11:41 دقیقه ی صبح :

پسر جدید ، توی چند ساعت گذشته ، ذهن تهیونگ رو به خودش اختصاص داده بود .

𝐍𝐨𝐫𝐭𝐡 𝐜𝐫𝐞𝐞𝐤 [𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤]Where stories live. Discover now