part 17

28 6 4
                                    

ساعت 09:34 صبح :

چرا جونگکوک باید روزی که پدر و مادرش می‌رسیدند ، دوبل کار میکرد ؟

اون هم وقتی برای دیدنشون به حدی استرس داشت که سفارش مشتری ها رو با هم قاطی کرده بود و بدبختانه یا خوشبختانه ، مشتریان اونقدری خوب بودن که بهش چیزی نگن .

رفت تا یکی از میزها رو تمیز کنه که به میز کناری برخورد کرد و از زوجی که سر میز بودند معذرت خواهی کرد .

به عنوان بارمن استخدام شده بود ولی مدیر ، ازش خواسته بود تا امروز به عنوان گارسون بایسته .

ظاهرا خیلی از دوست ها یا همکارانش نتونسته بودند سر کارشون حاضر بشن .

جیمین تمرین داشت و نتونسته بود بیاد .

مینجی و سیون مریض بودن و این باعث شده بود تهیونگ و هادونگ به دلایلی از مدیرشون بخوان تا شخصی رو با بیونکوان جا به جا کنن و حالا این جونگکوک بود که التماس میکرد تا سر جای خودش برگرده .

پهلوش درد گرفته بود .

+ چیزی نیست ، نگران نباش

شانه اش رو فشرد و بهش لبخند اطمینان بخشی زد .

- نگرانی خستم کرده .

سرش رو پایین انداخت و به ساعتش نگاه کرد .

- فقط دو ساعت گذشته . جیمین گفت بعد از ظهر میاد تا جاش رو با بیونکوان عوض کنه ‌. شایدم کسی رو جای خودش بفرسته . نمیدونم .

با لبخند کوتاهی ، سفارش مشتری رو بهشون تحویل داد .

به فضای رستوران نگاهی انداخت و آه کشید .

مراسم خیریه روی اعصابش رژه میرفت و تهیونگ ... ، هنوز راجب نیتش بهش چیزی نگفته بود .

نمی‌خواست بهش فرصت بده تا عقب بکشه .

ساعت 11:31 صبح :

تغییر خاصی نکرده بود ‌، هنوز هم استرس داشت و این استرس ، از ساعت یازده که مشتریانی برای صبحانه یا ناهار اونجا بودن ، غیر قابل انکار بود .

چند دقیقه ی پیش پیامی از پدر و مادرش دریافت کرد که میگفتند تا حدود چهار ساعت دیگه میرسن و این ، همه چیز رو بدتر کرده بود .

تا ساعت پنج شیفت داشت و پدر و مادرش ، حوالی ساعت ۳ و ۴ بعد از ظهر میرسیدن .

نمیدونست چطور باید اون وضعیت رو مدیریت میکرد ولی امیدوار بود ورود و گرفتن کارت اسکی شون ، مدتی طول بکشه تا بتونه شیفتش رو تموم کنه و برای پیشوازشون بره .

ساعت ناهارش رو با تهیونگ گذروند و هاندونگ ، قبل از شروع بعد از ظهر ، جاش رو با جونگکوک عوض کرد .

جیمین دیر تر رسیده بود ولی رستوران ، به اندازه ای که انتظار می‌رفت شلوغ نبود .

ظاهراً اکثر مشتریاشون ، امروز ، جای دیگه ای رو انتخاب کرده بودند .

𝐍𝐨𝐫𝐭𝐡 𝐜𝐫𝐞𝐞𝐤 [𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤]Where stories live. Discover now