part 4

57 8 43
                                    

ساعت 19:35 دقیقه :

جونگ کوک یک لیوان بلند برداشت و قبل از ریختن آبجو ، خاک احتمالی روش رو تمیز کرد .

قبل از اینکه لیوان پر شده از آبجو رو توی سینی جیمین بزاره ، تهیونگی رو دید که بنظرش دوباره به میز برخورد کرده بود .

جونگ کوک میتونست ببینه که پسر ، قبل اینکه به سمت دیگه ای بره ، چشماش گرد شد و نفرین کرد .

رونت سرش رو تکون داد و فکر کرد :

~ چجوری میشه یکی انقدر به خودش صدمه بزنه ؟

بعد هم رو به جیمین گفت :

~ جیمین ، سفارشت امادست .

زنگ رو زد و جیمین بعد شنیدن صدای زنگ و حرفش تایید کرد که الان میاد و سینی پر از نوشیدنی رو می‌بره .

~ هی جیمین ؟

- بله ؟

~ چرا انقد کلاتزه ( دست و پا چلفتی )؟

- کی ؟ تهیونگ ؟

جونگ کوک سری تکون داد که از نگاه جیمین دور نموند ‌.

~ یکم دست و پاچلفتیه ، اما بیشتر به این دلیله که دچار دیسپراکسیه ( همینو نوشته بود ) و این ، تجسم اشیای اطرافش رو براش سخت می‌کنه . برای همینه که نمیتونه فاصله ی بین خودش و گوشه ی میز رو تشخیص بده .

- اوه متوجه شدم

~ ببخشید

- چرا ؟

~ من نمی‌خواستم چیز بدی بگم . فقط دست و پا چلفتی بودن احتمالیش نظرم رو جلب کرد . میتونستم خیلی ساده و بدون توضیح بگمش .

- نگرانش نباش . اون بهش عادت کرده .

جیمن دوباره سرش رو تکون داد و با سینی پر از آبجو به سمت میزی رفت که درخواست نوشیدنی کرده بودن .

ساعت 20:18 بعد از ظهر :

پسر مو بلوند ( جیمین ) صدای باز شدن درها رو شنید و برای خوشامدگویی به مشتریای جدید به سمت در رفت .

وقتی مردی با موهای سفید رنگ رو دید که لباس تماما مشکی ای‌ رو پوشیده لبخند زد و سرعتش رو بیشتر کرد .

برفی که روی شونه ی مرد مونده بود رو نموند و گفت :

- سلام عزیزم .

مرد بزرگتر لبخند زد و سلام کرد .

دستاش رو دور کمر دوست پسرش حلقه کرد و با نوک بینیش ، کمی از پوست قسمتی از گونه ی جیمن رو لمس کرد و جیمین لرزید .

به سمت بار حرکت کردن و روی چهارپایه نشستن .

+ یونگی اینجاست !

کمی حرف زدن و تهیونگ با مشت به شانه ی مرد بزرگتر زد ، بعد هم سفارش رو به جونگکوک تحویل داد و برگشت تا مکالمشون رو ادامه بدن .

𝐍𝐨𝐫𝐭𝐡 𝐜𝐫𝐞𝐞𝐤 [𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤]Where stories live. Discover now