part 12

39 6 19
                                    

ساعت 15:21 :

جونگ کوک جلوی اتاق ۲۱۵ ایستاد و در اتاق تهیونگ _۲۱۵_ رو زد و منتظر جواب شد .

ولی چیزی نشنید .

پس دوباره در زد .

باز هم هیچ صدایی نیومد .

میخواست تلفنش رو برداره و به پسر پیام بده ولی یادش اومد شمارش رو ندارع .

+ خیلی هم عالی

فکر کرد به مینجی یا یوهیون زنگ بزنه و از اونا بپرسه تهیونگ کجاست اما قبلش تصمیم گرفت دوباره در بزنه ولی باز هم صدایی نشنید .

پس خواست به اتاقش بره و زنگ بزنه که تهیونگ صداش زد .

تهیونگ با لبخند بهش سلام کرد .

+ زیر دوش بودی ؟ چون چند بار در زدم فک کنم متوجه نشدی .

جونگ کوک با دیدن حوله ای که دور کمر و موهای خیس مرد پیچیده شده بود و با دست محکمش میکرد ، پرسید .

تهیونگ جواب داد :

- تو خیلی باهوشی .

طعنه آمیز گفت و رفت تو و با سر به رونت اشاره کرد تا دنبالش بیاد .

لباسهاش رو برداشت و یکی یکی پوشید .

+ من یه حموم نسبتا طولانی رفتم . بعدشم سرگرم تیک تاکم بودم . و تو هنوز اون تو بودی ؟ دقیقا چیکار میکردی ؟

مسخره میکرد .

تهیونگ چشم چرخوند .

- نخیرم . اون تو نبودم . با خواهرم چت میکردم و بعدش رفتم دوش بگیرم . برای همین طول کشید . چیزی شده ؟ کاری داری ؟

+ یعنی چی ؟ منظورت چیه ؟

جونگ کوک به اطراف نگاه کرد .

اتاق پسر نسبتا بزرگ بود .

حداقل میشد بگیم از یکی کوک بزرگتر بود .

تخت و آشپزخانه ی بزرگتری هم داشت .

البته همه ی این ها بعد از لوکس بودن خونه ی ته ، به چشمش اومدن .

- وقتی من رسیدم اونجا ساکت شدی . قبلش پر حرف تر بودی .

تهیونگ خندید و روی تخت نشست .

+ اوه ، من هنوز از اینکه آنقدر توی اسکی کردن خوبی شوکه بودم .

سعی کرد لبخند بزنه و رفت و کنار پسر نشست .

+ چرا مربی اسکی نمیشی ؟ اینطوری درامد بیشتری هم داری . تو خیلی توی این کار خوبی . ولی من ... نه زیاد .

- نظرت چیه فردا با هم بریم اونجا و اسکی کنیم ؟

+ فردا ؟

- ارع

+ متاسفانه نمیتونم . دو شیفت باید برم سر کار .

تهیونگ لبخند زد و گفت :

𝐍𝐨𝐫𝐭𝐡 𝐜𝐫𝐞𝐞𝐤 [𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤]Where stories live. Discover now