𝗥𝗲𝗻❦𝗶~ᵛᵉʳˢ

بیبی یا ددی؟

"مرتیکه حسودِ بیریخت،مسخرم میکنه..همه آرزوشونه همچین فیسی، همچین هیکلی داشته باشن،یکاری میکنم واسم رگ بزنی جئون"
بله این کیم تهیونگ بود در حالی که یک ساعت تمام تو آیینه به خودش زل زده بود میگفت

"حالا خوبه خودشم میدونه اون دخترای کنارش به صورتشون دست بزنی،دستت تا آرنج میره تو ،ده کیلو عین گوریل مالیدن بعد جئون میاد از من ایراد میگیره،پوست به این صافی،ای تف تو روت جئون"

"فردا تیپ جئون کش میزنم میرم جئون کشی،هعع جالب اینجاست فکر میکنه ولش میکنم ،به همین خیال باش اشغال"

تهیونگ اخرین حرفشو تو آیینه به خودش زد و بلند شد
سمت تختش رفت و دراز کشید
بازم به حرفای امروزشون فکر کرد،چی میشد عین ادم حرف میزدن،چی میشد جئون واقعا عوضی بازی در نمیاورد و دل تهیونگو نمی شکست

"یعنی اونم الان داره به من فکر میکنه؟نه بابا اصلا براش مهم نیست اون اشغالِ بی همچی.."
آه تهیونگ نباید انقدر بهش فحش بدی
یادت نره تو عاشق همین آشغال شدی

"روز بعد"

جئون جونگکوک کسی که همیشه بهترین استایلا رو میزد امروز برای اولین بار کاملا بی حوصله سویشرت مشکی پوشیده بود و کلاه کپ روی سرش به حدی پایین کشیده بود که چیزی از چشماش مشخص نمیشد
وارد سالن همایش شد و کیفشو پرت کرد یه گوشه
واقعا خسته و کلافه بود
زیر چشماش از بی‌خوابی کبود شده بود
یه جورایی جونگکوک عذاب وجدان گرفته بود
نه اینکه واسش مهم باشها نه! بارها پسرای زیادی بهش اعتراف کردن ولی کیم تهیونگ..
اشکای دیروزش یه لحظه ام از مغزش بیرون نمیرفت
لعنتی به خودش فرستاد،تصمیم گرفت فعلا با اون پسر رو به رو نشه
واقعا حوصلشو نداشت

*اوووه اونجا رو ببینین*
با صدای چندتا از دخترا به خودش اومد،یعنی چی انقدر جالبه که دارن عین گرگ زوزه میکشن؟
نگاهاشونو دنبال کرد تا رسید به..

به

کیم تهیونگ

متفاوت به نظر می‌رسید، چرا شبیه گنگسترا تیپ زده بود؟
اون هیچوقت به تهیونگ توجهی نمیکرد ولی هر از گاهی وقتی چشمش بهش میخورد لباسای ساده ای تنش بود و با بی خیالی واسه خودش میگشت، دائما دنبال استادا راه میوفتاد و سوال میپرسید
همیشه ردیف اول یا دوم مینشست و با دقت جزوه می‌نوشت