PART 21

1K 222 62
                                    

_میخوای بکهیون و کجا ببری؟؟

لوهان با ترس پرسید و چند قدم‌ به هردوشون نزدیک‌ شد..

وقتی برای هواخوری از اتاقش بیرون‌ اومده بود و پا توی حیاط گذاشت صدای فریادای کسی به گوشش رسید که خیلی شبیه صدای سهون بود ..برای همین خودشو بی معطلی به سمت صدا کشونده بود و چند لحظه قبل با گوشای خودش شنید که سهون‌ از رفتن و بردن بکهیون حرف میزنه ..

با شنیدن اون حرفا بند دلش پاره شد..دیدن سهون و بکهیون توی اون فاصله از هم و حرفایی که بهم‌ میزدن تمام معادلات ذهنش و  بهم‌زده بود ..بارها با خودش گفته بود که امکان نداره بکهیون دروغ گفته باشه ولی دیدن اون‌دو نفر کنار هم تمام باورهاش و عوض کرده بود ..

درست و دقیق یادش بود که توی مهمونی خیریه سهون گفته بود که کسی که عاشقشه رو از اینجا میبره و الان‌ دقیقا اون حرف و به بکهیون زده بود

_مگه با شما نیستم ؟؟ از چه رفتنی حرف میزنین؟؟

لوهان عصبی پرسید و اونقدر جلو اومد که میتونست برق چشمای هردو نفر و توی تاریکی ببینه ..

بکهیون که از حضور لوهان اونجا جا خورده بود گفت

_لوهان..اونطوری که فکرمیکنی نیست بزار توضیح...

_چیو میخوای توضیح بدی؟؟ اصلا چی داری که بگی؟؟

لوهان با حرص گفت و قطره اشک سمجی که به سختی کنترلش کرده بود از چشماش پایین ریخت

_میخواستی چانیول و توی این شرایط ول کنی و بری؟؟ اینقدر بی احساسی بکهیون؟؟

_مواظب حرف زدنت باش ..

قبل از اینکه بکهیون جوابی بهش بده سهون با جدیت گفت و جلوی بکهیون قرار گرفت

_ حق نداری باهاش اینطوری حرف بزنی فهمیدی؟؟

لوهان با ناباوری به سهون نگاه کرد ..انگار که کسی اب یخ روش ریخته باشه فقط به چشمای سیاه سهون نگاه میکرد و نفس نفس میزد ..دیدن اون دونفر براش کافی نبود که سهون اینطوری قلبش و میشکست...تا حالا سهون از اون دفاع کرده بود؟؟ اصلا کسی پیدا میشد که از لوهان دفاع کنه؟؟

لوهان همیشه فکرمیکرد کسی که قراره تمام‌ خلاء های احساسیش و پر کنه سهون باشه ولی اون الان داشت سنگ کس دیگه ای رو به سینه میزد ..کسی که لوهان نبود و همین به روحش زخم‌میزد ..

بکهیون با کنار زدن سهون با نگرانی به لوهان نزدیک‌ شد و کلماتش و پشت سر هم ردیف کرد

_لوهان باور کن اشتباه متوجه شدی ..من قرار نیست جایی برم ...

امکان‌نداره چانیول و رها کنم اونم توی این وضعیت..

_چی داری میگی بکهیون؟؟

سهون با عصبانیت پرسید و خواست سمت بکهیون بره ولی قبل از اینکه حرکتی بکنه بکهیون خودشو عقب کشید

True heir 1 [Completed]Where stories live. Discover now