part 4

224 22 6
                                    

سلام قبل شروع پارت جدید خواستم باهاتون حرف بزنم...
من رایا.. یا همون نعناع
ممنونم این فیکشن رو برای خوندن انتخاب کردین و دوسش دارین❤️
هر نظر و کامنتتون برای من یه قوت قلب و انرژی هست خوشحال میشم ببینم و باهاتون هم صحبت بشم ‌..

............................................

لعنت!... خودش بود
تهیونگ با اخم نگاهش کرد و گفت

- اینجا چیکار میکنی؟!

كلا حرفه این آدم همین دو کلمه بود؟!
جونگکوک دستشو از روی لبش  برداشتو چهار دستو پا از زیره میز پیانو بیرون اومد و  رو به روش ایستاد
باید میرفت تو جلده مظلومیت در حالی که به زمین خیره شده بود گفت

-من اشتباهه بزرگی کردم!

- تو... چرا پیرهنه تهیونگ تنته؟
صدای پر بهت  جیمین  بلند شد کوک  چشماشو بست .. ... گندت بزنن!
لبشو گزید و دنبال بهونه گشت

- خب.....
صدای تهیونگ بی تفاوت تر از هر موقعی بلند شد:

-جیمین... برو بیرون

آخیشششش

-چرا؟!
جیمین با بغض و حرص به حرف‌تهیونگ اعتراض کرد تا شاید بتونه بمونه ...ولی‌مرد اخم بزرگی کرد و با جدیت گفت

-من باید تکلیفمو با این آدم روشن کنم

کوک  با این حرفش دوست داشت  بره جهنم اما با این چشما دو دقیقه هم تنها نباشه.  آب دهنشو صدا دار قورت داد و سرشو بالا گرفت و با چهره ی نادم به جیمین  زل زد پسر نیم نگاهی بهشون انداخت  با کمی تعلل و ناراحتی‌رفت!... چرا رفتی؟! توی دلش با غر از رفتن جیمین نالید کوک به در اشاره کردو گفت

- منم دیگه برم

تهیونگ نگاهی به سرتا پای جونگکوک انداخت و قدمی بهش نزدیک شد و کوک به اندازه همون یک قدم رفت عقب!
احساس میکرد از ترس زانوهاش شل شده و هر لحظه امکان داره بیافته و هیچ کدوم از این حسهای مزخرف دسته خودش نبود!
تهیونگ در حالی که یک دستش داخله جیبش فرو رفته بود به آرومی به سمتش قدم برمیداشت و کوک عقب میرفت

-تو یادت رفته برای چی اومدی تو این خونه

آب دهنش رو صدا دار قورت داد میخواست مثله همیشه باشه ولی نمیشد!
_نه. یادم نرفته

مرد بزرگتر سری تکون داد

-خوبه... همین ک یادت نرفته خوبه

جونگکوک  بهش نگاه کرد... اون مرده لعنتی چی داشت که انقدر با جذبه به نظر میرسید؟!

_مگه دایه بهت نگفته من بدم میاد کسی داخله اتاقم بشه؟!
و بعد دوباره قدمی به سمتش برداشت و کوک عقب رفت و به خاطر نبودن فضا رویه صندلی کاری تهیونگ افتاد

-من ... من فقط بدشانسی آوردم... من فک کردم چیزی رو تو اینجا جا گذاشتمو خواستم اونو پیدا کنم که در قفل شد!

Forgotten Music Vkook Where stories live. Discover now