"من چه احساسی دارم؟"
#12بهت زده از اینهی جلو ماشین به جونگکوک خیره شد
آب دهش قورت داد:+بیدار شدی جئون؟
سرش تند تند تکون داد
+منکجام تهیونگ؟
چیزی که منتظرش بود"تهیونگ"بعد از نزدیک یک ماه با این اسم صدا شد...این آقایکیم، موسیو،موسیو کیم..نبود..داشت اسمش صدا میشد..توسط "جئونجونگکوک"..
+داخل ماشین
+اینو میدونم..اینجا چیکار میکنم؟!
+مست شده بودی..نمیتونستم تنهات بزارم..
+م.من؟از آخرین باری که انقدر الکل خوردم زمان زیادی میگذره..
.
+بعضی وقتا آدم ها نیاز دارن..+موافقم..
مکالمه ای بینشون رد و بدل نمیشد..چند دقیقهای در سکوت گذشت ..این سکوت برای دوتاشون غیر قابل تحمل بود..
+کی میخوای بری ایتالیا؟
+نمیدونم..تا فصل بهار میرم
+خوبه..
+تویاین مدت چیکار کردی؟
میخواست چی بگه؟کل روزاش داشته بهش فکر میکرده؟کسی که از سیگارمتنفر بودن حالا تنها کسش سیگار شده؟
+بیشتر وقتا توی خونه میموندم و کتاب های معروف فرانسه ،نانسی میخوندم!
+واو..تعریف کتاب های فرانسه شنیدم..مخصوصا کتاب های شهر نانسیمربوط به قرن هجدهم!
+اره قشنگن..حتما یکی بگیر
سرش تکون داد
دوباره سکوت مهمون فضای بینشون شد..
تهیونگهم نمیدونست دقیقا داره کجا میره..تنها ایده ای که داشت کافه ای که نزدیک خونش بود قرار بود بره
زیر چشمی به پسر کنار نگاهی انداخت..سرش رو به شیشهی پنجره چسبونده بود ..موهاینیم بلندش جلوچشماش ریخته بود و صحنه زیبا و بامزه ای به وجود آورده بود!بعد از چند لحضه ماشین توقع کرد
+چرا وایسادی؟
+پیاده شو
درحالی که گیج بود از ماشین پیاده شد
+اینجا ی کافه قدیمی مربوط به اوایل قرن ۱۹ هستش..تنها جایی بود که فکر میکردم با اومدش خوشحال میشی
VOUS LISEZ
My Angel (VKOOK)
Roman d'amourفصل قبل فرشته داستان ما تهیونگ به شیطانش نرسید..ولی با متولد شدن دوباره جونگکوک...مسئولیت اینو داره تا تمام خاطره جونگکوک برگردونه...آیا موفق میشه...؟نتیجه زحمت های او چیمیشه..؟ کاپل:ویکوک ژانر:فانتزی،عاشقانه،درام،ماجراجویی "کامل شده"