part 17

143 26 24
                                    

Flash back:
چندماهی بود که رابطه ویکتوریا و مینهو بدجوری خراب شده بود، ویکتوریا با روزا برمیگشت خونه اگه هم میومد فقط برای‌چندساعت میومد، مینهو هم که کلا سرش به کار خودش و شرکت خودش قاطی شده بود، همینجوری که نشسته بود منشیش در زد و وارد شد و بعد از دادن یه پاکت از بیرون رفت، مینهو پاکت رو ورداشت و بازش کرد که با دیدن عکسای ویکتوریا و دوست قدیمیش جکسون تعجب کرد، عکسا رو یکی یکی با دقت میدید و یهو خشم کل وجودش رو فرا گرفت عکسا رو به یه ور پرت کرد و مشتش رو به میز کوبید، به ویکتوریا اول گفته بود خط قرمزش خیانت هست با همه چیز کنار میومد وای با خیانت به هیچ عنوان پاشد و اسلحش رو ورداشت به پارکینگ رفت و بعد از سوار شدن به ماشینش مستقیم به خونش رفت خشم کل وجودش رو فرا گرفته بود چطوری تونسته بود اینکارو بکنه؟چطور تونسته بود با دوست قدیمیش جکسون رابطه داشته باشه؟ مینهو خودش میخواست با ویکتوریا بهم بزنه و برش‌گردونه به جایی که بود ولی با عکسایی که دیده بود اون رو دیوونه کرده بودن اون میخواست ویکتوریا رو بکشه با اینکه بهش هشدار و کلی اخطار داده بود ولی اون گوش نکرده بود و تمام خط قرمزهاش رو رد شده بود مستقیم به خونه رفت همینکه وایساد با دیدن جکسون و ویکتوریا که دارن هم رو میبوسن پوزخند وحشتناکی زد و گفت: از آخرین لحظاتت لذت ببر نامزد عزیزم چون دیگه قرار نیست جکسونت رو ببینی.
End of Flash back.
جیسونگ:چییی؟
مینهو: چرین زندست.
جیسونگ: یعنی چی زنده هستتتت خودم با چشمای خودم دیدم اون از بالا افتاد به حیاط به خدا خودم دیده بودممم.
مینهو: میدونم ولی ورش داشته و نجاتش داده.
جیسونگ:کی؟
مینهو: یه دشمن قدیمی.
جیسونگ: کاریت نکرد که خوبی اره؟
مینهو: نگران مباش کسی نمیتونه به من آسیب بزنه.
چانگبین: من هنوز نمیتونم باور کنم نکنه چرین کیک باشه؟
مینهو: برو از دوستام بپرس که با من اومده بودن اونجا.
چانگبین: دختره عوضی.
مینهو: هیچ یزی ذهنم رو بدجوری مشکوک کرده.
چانگبین:چی؟
مینهو: قبا از رفتن یه زن اومد و بهم گفت شاید به زودی قراره همکاری کنیم.
چانگبین:کی بوو؟
مینهو: نمیدونم چشماش خیلی نازک و عین روباه بودن، موهاش سیاه بودن و قیافش خیلی جوری بود ولی صداش...نمیدونم کجا شنیدمش به نظر آشناس.
چان: وقتی تو سئول بودی باهاش همکاری چیزی نداشتی؟
مینهو: معلومه که نه من تاحالا با کسی همکاری نکردم به جز از هیونسوک و دوستای الانم، حرف از هیونسوک شد یادم افتاد بهش زنگ زدی؟
چان: اوهوم وای حواب نداد شاید الان جواب بده بیا خودتم یه بار زنگ بزن بهش.
مینهو گوشی رو گرفت و رفت اونور و مشغول صحبت کردن شد جیسونگ گفت: نکنه چرین یه نقشه شیطانی تو ذهنش داشته یاشه که بازم من و مینهو رو جدا کنه؟
چان: نگران نباش چیزی‌نمیشه جرعت نداره بازم کارای قبلی رو بکنه مگرنه میناو اینبار واقعا کارش رو تموم میکنه.
جیسونگ: خوب بود که من نرفته بودما مگرنه میکشتمتش دختره عوضی.
چانگبین: منم به همراهت میومدم.
...............
Korea, Seoul:
هیونسوک:اوکی‌نگران هیچی نباش میرم نگاهی ميندازم لطفا آدرس خونش رو با جزئیات کامل بهم بفرست همین امشب میرم.
بعد از اینکه قطع کرد به گروهش گفت حاضر شن به جایی که مینهو میگفت باید برن به سمت اتاق مشترکش با یوکی رفت و حاضر شد.
یوکی: کجا داری میری؟
هیونسوک: باید برم یه جایی و اطلاعات کامل دربیارم و بفرستم به مینهو.
یوکی: کجا؟ اگه یه چیزیت بشه چی؟
هیونسوک: نگران نباش خودم آدم توی ایتالیا هست من قراره برم تو خونش کمی فضولی کنم مراقب دخترمون باش بیام.
هیونسوک بعد از بوسیدن دخترش و همسرش سوار ماشینش شد و همراه با گروهش به آدرسی که مینهو فرستاده بودن رفتن، بعد از اینکه رسیدن پیاده شد و به خونه بزرگ که کاملا سیاه بود نگاه کرد با دیدن بادیگارد ها به آدم هاش اشاره کردن که اونا رو بکشن تا بتونن راحت وارد شن، بعد از اینکه بادیگارد هارو کشتن وارد عمارت شد و گفت: همه جارو خوب بگردید همه جارو میگم هرچیزی پیدا کردین بیارینش پیش من.
خودش به سمت بالا رفت و همینکه میگشت یکی از بادیگارد ها اومد و گفت: قربان باید بیاین پایین باید حتما ببینیدش.
به پایین رفت البته پایین که عین زیرزمین بزرگ بود با دیدن تجهیزات پزشکی و تخت بیمارستانی و... شوکه شد و گفت: اینا چین؟
" ما کلی حسد هم پیدا کردیم که همشون یه جایی از بدنشون و بیشترشون از مغز نابود شده بودن"
با دیدن یه پرونده اون رو ورداشت و خوند"چرین؟":پس واقعا زنده هست.
پرونده رو توی دستش نگه داشت و بازم به مشغول گشتن شدن با دیدن یه کمد گفت: این رو میخوام باز کنین همین الان.
بادیگارد ها سری تکون دادن و با کلی زود و تجهیزات اونجا رو باز کردن بله اونجا کمد نبود اونجا یه پخچال شکلی بود که کلی اعضای بدن مثل قلب و چشم و...داخل شیشه های بزرگ‌ بودن.
هیونسوک: قصدت از اینا چی بوده کا گزاشتیشون اینحا.
زود عکس گرفت و به گفت: بازم بگردین.
به بالا رفت به جایی که اول بود مشغول گشتن شد که یهو با دیدن یه تخته بزرگ که روش کلی عکس بود از جمله عکس خودش و یوکی و دخترشم بود حتی عکس اعضای باند مینهو و جیسونگ و خود مینهو به همراه چندتا دختر بودن، روی جیسونگ نوشته شده بود معشوقه لی مینهو، روی چرین نوشته بود کسی که احساسات یک طرفه به مینهو داره، روی عکس خودش و یوکی نوشته شده بود ازدواج کردن و سوکی دخترشون هست و.... کلی چیزای دیگه، از اون تخته هم عکس گرفت با دیدن کلی کاغذ و یکیشون عکس جیسونگ روش بود ورداشت و دید تمام اطلاعات‌ جیسونگ داخلشون هست!
هیونسوک: مشکوکه... خیلی مشکوک.
...........................
با فرستاده شدن عکسایی که هیونسوک گرفته بود چانگبین مینهو رو صدا زد و با استفاده از پروژکتور تصویر رو به روی تخته انداخت و بزرگش کرد در همین موقع هیونسوک زنگ زد.
مینهو: چی پیدا کردی.
هیونسوک: اولی وقتی رفتیم زیر زمین اون کلی تجهيزات پزشکی و تخت بیمارستان و از این چیزا دیدم حتی آدم هام چندتا جسد فاسد پیدا کردن که از همه جاهاشون سوراخ بود و وقتی برگشتم با یه چیز کمد شکل روبه رو شدن وقتی قفلش رو شناسم همینجوری که میبینین پخچال بود و داخلش کلی اعضای بدن هست.
مینهو خیره به عکس گفت: اینا...
هیونسوک: بزار من بگم پرونده چرین رو پیدا کردم و بررسی کردمش و دیدم چرین هزارتا عمل پشت سر گزاشته تا دوباره زنده شه از جمله قلبش، مغزش و سلول های مغزش و.... و احتمالا این آدما رو بخاطر چرین کشته ولی این اعضا بدن ها رو نمیتونم به چرین ربط بدم ولی ممکنه این اعضای بدن ها ماله آدمایی که کشته باشه عکس بعدی رو بزن عکس یه تخته هست که عکس هممون روش هست اطلاعات هممون رو نوشتن.
مینهو خیره به عکس و با خوندن اطلاعات تموم عکسا گفت: وایسا ببینم به عکس اون دختره زوم کن.
چانگبین عکس رو زون کرد و گفت: این همون دختره ای بود که دیشب دیدمش...چی نوشته روش نمیتونم بخونم.
هیونسوک:دختر روباه یا قاتل، جئون سویون.
مینهو:جئون...سویون...دختر روباهه؟میگم صداش آشناست.
هیونسوک:و از همه مهمتر کلی کاغذ که اطلاعات و عکس جیسونگ روشون بودن پیدا کردم.
مینهو:چیییی؟
هیونسوک:فرستادم میتونی ببینی.
مینهو: اون جیسونگ رو از کجا میشناسه؟
هیونسوک:نمیدونم ولی یه چیز دیگه عکس جیک رو هم پیدا کردم نمیدونم ارتباطشون چیه ولی هرچی بوده جیک و جکسون خیلی به همديگه نزدیک بودن فقط این رو میدونم.
Vote and comment ♥️




♥️♣️⛓️venomous s2⛓️♥️♣️Where stories live. Discover now