part 22

189 32 20
                                    

جیسونگ: یا مسیح‌.
زود به زمین خوابید که مینهو پوکر فیس شد و گفت: چرا زمین خوابیدی؟
جیسونگ: میخواستم قبل از اینکه بهم حمله کنه و من رو مثل سری های قبا بندازی زمین گفتم خودم برم خو زمین بدون هیج دردی‌.
مینهو سرش رو به معنای تاسف تکون داد و جیسونگ رو از زمین بلند کرد و گفت: جیسونگ میشه بگی حواست کجاست و چرا عین آدم چیزایی که یادم میدم رو تو ذهنت فرو نمیکنی و البته همش داری مسخره بازی در میاری‌.
جیسونگ: مت مسخره بازی در میارم و حواسم سر جاش نیست!! جنابعالی اینقدر از اول تند تمیرفتب تو این تمرینات بلکه الان تو این وضعیت نبودم هنوزم بدنم بخاطر حمله های یهوییت درد میکنه‌‌.
مینهو: حمله که حمله های خیلی ضعیف و آهسته بود‌.
جیسونگ چشم غره ای رفت و گفت: آره جون خودت‌.
مینهو خندید و گفت: خیلی خب عین آدم مبهت یاد میدم ولی تو هم باید مثل آدم یاد بگیری اوکی؟
جیسونگ: هوممم اوکی.
مینهو پشت سر جیسونگ رفت و گفت: خیلی خب وقتی دیدی یه نفر بهت حمله کرد یا تو پشتت یه نفر رو حس کردی که میخواد بهت حمله کنه باید اینکارو بکنی‌.
بعد از اینکه حرکت هارو با آرامش توضیح داد گفت: خب الان نوبتته ببینم چه میکنی.
جیسونگ: یا مسیح...اوکی.
مینهو بازم پشت جیسونگ رفت و از پشت گرفتتش و جیسونگ چشماش رو بست و زود حرکت هایی که مینهو بهش یاد داده بود رو انجام داد و مینهو رو یه زمین کوبید که باعث تعجب مینهو شد.
جیسونگ: ایوای ببخشید‌.
مینهو: از چیزی که انتظار داشتم بهتر انجامش دادی.
جیسونگ؛واقعا؟
مینهو از زمین پاشد و گفت: اوهوم.
جیسونگ از خوشحال بالا و پایین رفت و گفت: هوراااااااااااااا از الان به بعد هرکی بخواد حمله کنه میزنمش زمین یاهوووووو.
مینهو خندید و به سمت جیسونگ رفت و موهاش رو بهم ریخت و گفت: مواظب باش نخورنت با این رفتار های کیوتیت‌.
جیسونگ: گوه می‌خوانند من صاحب دارم صاحبم اینجاست و فقط تو میتونی هرکاری دلت خواست با من انجام بدی نه اونا‌.
مینهو بوسه ای به لبای جیسونگ زد و بعد باهم با کلی خنده از زیر زمین خارج شدن.

جکسون: یعنی چییییییییییییی که حمله کردننننننن‌، مگه شماها درختینننن که اونجا وایسادین؟
بادیگارد ها جرعت نداشتن حرفی بگن با کوبیده شدن دست جکسون روی میز همشون بالا پریدن از ترس زیاد و بازم چیزی نگفتن‌‌.
جکسون: گمشینننن،گمشینننننننم از جلو چشماممم.
با رفتن بادیگاردا سعی کرد نفس بکشه و آروم باسه واقعا عالی بود دیروز توسط مینهو و دستاش هم به خونش هم به انباری خارج از شهرش حمله کزدن بودن واقعا عالی بود‌.
جکسون: نابودت میکنممم...لی مینهو‌...نابودت میکنممممممممممممممممم‌.(با داد)
اما با اومدم یع چیزی به ذهنش به دیوار خیره شد، به جز از خودش و بقیه اعضاش هیچکس راه های مخفی عمارتش رو انبارش رو نمیدونست...یعنی کی میتونه گفته باشه‌...کی از باندش جاسوسی کرده؟  با عصبانیت کامل بلند شد و اسلحش رو ورداشت و به پایین رفت و داد زد: چرین، و رز باهام میاین همین الاننننن‌‌.
و بدون اینکه منتظر جوابی از جانب اونا باشه به پارکینگ عمارتش رفت و سوار ماشین خودش شد و همراه با بادیگارد هاش و چرین و رز از عمارتشون خارج شدن.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Sep 07 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

♥️♣️⛓️venomous s2⛓️♥️♣️Where stories live. Discover now