دیشب داشتم به فیک میخوندم
و توی اوج ناراحتی بودم و درحالی که توی لیتل اسپیس دست و پا میزدم،اون فیکه ام توی ناراحت کننده ترین قسمتش بود :(و منم ضربان قلبم از استرس به خاطر کاراکترا بالا رفت و سرگیجه ام گرفتم(از دلایلی که میگم نمیتونم فیکایی که زیادی غم انگیزن بخونم و هیشکی باور نمیکنه)
YOU ARE READING
My little diary
Randomخب امم..هاییی :"✨ داستان از اونجایی شروع شد که من دنبال یه جایی برای تعریف کردن از روزم یا گفتن حرفام یا همچین چیزی میگشتم. و از اونجایی که تقریبا مطمئنم کسی اینو قرار نیست بخونه، واتپدو برای اینکار انتخاب کردم. دلیلیم که دوست ندارم کسی اینارو بخون...