از سه صبح تا الان ضربان قلبم تو دهنم بود و بعد از سنگین سبک کردن و اشک و درد دادن به خودم ،در نهایت طالبی رو توی ذهنم کنسل کردم.
و از اونجایی که هفت صبح تا الان کتابخونه بودم و دریغ از ذره ای درس خوندن، تصمیم گرفتم بند و بساطمو جمع کنم برم خونه
VOCÊ ESTÁ LENDO
My little diary
Diversosخب امم..هاییی :"✨ داستان از اونجایی شروع شد که من دنبال یه جایی برای تعریف کردن از روزم یا گفتن حرفام یا همچین چیزی میگشتم. و از اونجایی که تقریبا مطمئنم کسی اینو قرار نیست بخونه، واتپدو برای اینکار انتخاب کردم. دلیلیم که دوست ندارم کسی اینارو بخون...
the end of طالبی
از سه صبح تا الان ضربان قلبم تو دهنم بود و بعد از سنگین سبک کردن و اشک و درد دادن به خودم ،در نهایت طالبی رو توی ذهنم کنسل کردم.
و از اونجایی که هفت صبح تا الان کتابخونه بودم و دریغ از ذره ای درس خوندن، تصمیم گرفتم بند و بساطمو جمع کنم برم خونه