ᕱ⑅ᕱ 16

1.6K 228 149
                                    

୨୧ my petal ୨୧
part 16

୨୧ my petal ୨୧part 16

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


_چه زری زدی ؟

خرگوش با تعجب به صدای خشمگین مرد واکنش نشون داد و تهیونگ با اخم وحشتناکی از اتاق بیرون رفت.

" اوه اوه،  آروم آروم! تو که نمیخوای خرگوشک کنارت و بترسونی هوم؟"

_ تو عه کثافت از کجا میدونی؟

" اوه من؟ خب آقای کیم البته که من توی شرکت رقیبم نفوذی دارم ، هنوز مونده تا منو بشناسی "

در دفترش و بست . به تندی نفس میکشید

_ واس چی زنگ‌زدی ؟ چی میخوای اشغال؟

" خب ، هیچی ! فقط اخطار میدم بهت ،ضربه زدی ؟ حالا بخور، نوش جونت!  بلایی سر تو و اون خرگوش بیارم تا بفهمین من چی میکشم! "

_ تو هیچ  غلطی نمیتونی بکنی!

" خواهیم دید!"

با خشم تماس و قطع کرد و به دفترش برگشت
خرگوش با دیدن حال خراب تهیونگ  با یه لیوان آب به سمت مرد که روی مبل اتاق وا رفته بود ، دوید
+ تهیونگ شی؟.. خوبین؟..
رنگش پریده بود، برای خودش نمی‌ترسید اما.. خرگوشک؟.. اون عوضی توی فکر انتقام از خرگوش بود.؟

بدون گرفتن جواب از مرد ، با نگرانی گوشاش خم شدن و کنارش نشست

+ تهیونگ شی ؟.. میشه این آب و بخورین؟ حالتون خوب نیست درسته؟ میخواین-

با سرعت تن ظریف خرگوشک و توی آغوشش گرفت.
با خجالت و گونه های سرخش لیوان و روی میز گذاشت. تهیونگ با نگرانی اون و به خودش فشرد.

+ ت..تهیونگ شی-؟

_ میشه فقط یکم.. اینجوری بمونی؟...
یکم تو بغلم بمون..

خرگوش که از خجالت داغ کرده بود، لبش و گزید و نفس های عمیقی کشید تا قلب بی جنبه اش و آروم کنه‌ . اونقدر تند میزد که حس می‌کرد الان وایمیسته..
با خودش فکر میکرد " چقدر بغل آقای تهیونگ حس خوبي داره ... ینی منم باید بغلش کنم...؟ ینی بدش نمیاد؟"

با دودلی اون هم دستاش و دور بازوی تهیونگ پیچید‌.
+ همه چی درست میشه تهیونگ شی.‌.. نگران نباشین .

ᴍʏ ᴘᴇᴛᴀʟ | گلبرگ منWhere stories live. Discover now