جونگ کوک وقتی دید تهیونگ اون رفتار رو با بوگوم داشت نا راحت شد برای اینکه خودش مقصر ضربه دیدن اونه ولی از طرفی هم خوشحال بود چون تهیونگ بلاخره واکنش داد و جونگ کوک رو به یقین رسوند که جفتشه ولی وقتی تهیونگ به حالت اولش برگشت فهمید فقط گرگ تهیونگ میخوادش نه خودش چون اون بی توجه به گریه های جونگ کوک رفته بود توی اتاقش
تهیونگ خواست بره سرویس بهداشتی آبی به صورتش بزنه که یکی در اتاقش رو زد , از اونجایی که مطمئن بود جونگ کوک نیست چون اون بدون در زدن وارد میشد بیا تویی گفت که رزیتا اومد داخل
+قربان خانوم....خانوم جنی طبقه پایین منتظر شمان
تهیونگ متعجب عقب گرد کرد و سمت رزیتا برگشت
-چی؟
+خانوم جنی پایین منتظر شمان و میگن کار مهمی باهاتون دارن
تهیونگ بدون اینکه دیگه چیزی بگه سرش رو با تردید تکون داد و سمت در رفت و قبل از رزیتا از اتاق خارج شد و سمت پله ها رفت
سمت پذیرایی رفت و جنی رو روی مبل دو نفره دید , سمت قدم برداشت و درست رو به روش روی مبل تک نفره نشست
متعجب و کنجکاو بود که دلیل اومدن جنی اون هم امروز چی بوده
امروز همه علاقه شدیدی بهشون پیدا کرده بودن که هی میومدن اینجا ؟ یا اتفاق دیگه ای افتاده
+سلام ... حالت خوبه ؟
تهیونگ وقتی دید خود جنی سر صحبت رو باز کرد پوزخند بی معنی زد
-چرا احساس می کنم از کل زندگیم بعد طلاق خبر داری و الان میدونی حالم چطوره و بازم می پرسی
جنی لبخندی که از شخصیتش بعید بود زد و از توی کیفش پاکت نسکافه ای رنگ رو در اورد
+چون احساست کاملا درسته و من میدونم حالت خوب نیست
تهیونگ اخم کمرنگی کرد
-پس چرا حالم رو می پرسی بزار من حالت رو بپرسم که کلا فراموشت کرده بودم
جنی نمایشی دستشو روی قلبش گذاشت
+اوه تهیونگ دوست عزیزم این حرف ها رو نزن باعث میشه قلبم ترک برداره
-دوست ؟
جنی به خالت اولی خودش برگشت و دوباره صاف نشست
+آره , تصمیم گرفتم از این به بعد با هم دوست باشیم
و این دفعه تهیونگ بود که لبخند کم رنگی زد
-و میتونم بپرسم این دوست به چه دلیلی اومده دیدنم
جنی پاکت رو روی میز جلوی تهیونگ هل داد
+اینا تمامشون اسناد خونه ها , ماشین ها , شرکت و کلاب که مال پدر اصلیه جونگ کوکه و بعد از مرگش همه این ها رو به سومین فرزندش داد
ESTÁS LEYENDO
¦ ME ESTRELLA ¦☆
Fanfic√ کامل شده ¦ نام = ستاره من ¦☆ ¦ کاپل اصلی = ویکوک ¦☆ ¦ کاپل فرعی = یونمین , نامجین ¦☆ ¦ ژانر = اسمات , رمنس , فلاف , امگاورس , امپرگ , محارم و.... ¦☆ ¦ نوع = فیک ¦☆ ¦ نویسنده = فلوریم ¦☆ ☆☆☆ ¦ خلاصه ¦☆ ¦ تهیونگ دستاشو روی دستای کوک گذاشت و به ارومی...