¦ پارت 17 ¦☆

123 12 0
                                    

تهیونگ تن ظریف جفتش رو براید استایل بغل گرفت و سمت حمام رفت تا هم اون و هم خودش دوش بگیرن و بخوابن چون همینطوریش هم امکان داشت فردا به کار مهمی که داشت نرسه

تن جونگ کوک رو که به طور غیر عادی ساکت بود رو داخل وانی که از قبل پر کرده بود گذاشت و خودش پشتش قرار گرفت و دست هاش رو روی شکم نرم و نسبتا تپلش گذاشت و ماساژ داد

جونگ کوک از حس خوبی که از آب گرم و دست های تهیونگ می گرفت چشم هاش رو بست و سرش رو روی شونه پهن تهیونگ گذاشت

+بیب خیلی درد داری ؟

تهیونگ با عذاب وجدان و نگرانی که در بر گرفته بودش گفت و منتظر جواب جفت کوچولوش موند

جونگ کوک که دلش میخواست تهیونگ بیشتر نازش رو بکشه سرش رو از روی شونه اش برداشت و لب پایینیش رو جلو داد و رو به تهیونگ سرش رو تکون داد

تهیونگ برای بار هزارم خودش رو توی اون شب لعنت کرد و اینبار جونگ کوک رو توی بغلش گرفت و همونطور که موهای نرم و نقره ایش رو آب می کشید قربون صدقش می رفت
.
.
.
تهیونگ بعد از اینکه لباس های راحتیش رو پوشید سمت تختی که ملافه هاش رو عوض کرده بود و جونگ کوک روش خوابیده بود رفت و خودش هم دراز کشید

قبل از اینکه جونگ کوک رو توی بغلش بگیره و بخوابه گوشیش رو برداشت و به فرد مورد نظرش ایمیل زد و بعد گوشیش رو روی میز کوچیک کنار تخت گذاشت و سمت جونگ کوک برگشت و اون رو توی بغلش گرفت

نمی دونست کاری که داره انجام میده درسته یا نه اما نمی تونست بیشتر از این تحمل کنه

شاید همه کس و همه جا متهمش می کردن ولی هر چی باشه جونگ کوک جفت حقیقیش بود و همین باعث می شد نتونه جونگ کوک رو رد کنه

سرش رو نزدیک برد و بعد از زدن بوسه ای روی پیشونی سفیدش با بویبدن رایحه کمرنگش به خواب رفت

————————————————————●

تهیونگ دکمه های سر آستینش رو بست و رفت سمت جونگ کوکی که غرق خواب بود

چون میدونست جونگ کوک خسته است تصمیم گرفت اول خودش آماده شه بعد جونگ کوک رو بلند کنه تا برای مدرسه آماده شه اینطوری حدا قل ده دقیقه بیشتر می تونست بخوابه

دستش رو روی صورت جونگ کوک گذاشت و با انگشت شستش گونه نرمش رو نوازش کرد

-استریا....بیبی ...کلوچه....

صداش کرد ولی به جز صدای نا راضیش چیزی نسیبش نشد

+عسلکم بلند شو باید آماده شی بری مدرسه

جونگ کوک با کلافگی  چشماش رو باز کرد که با دیدن چهره تهیونگ یاد دیشب افتاد , پس با خجالت صورتش رو با دستای کوچیکش پوشوند و روش رو سمت دیگه ای برگردوند تا از نگاه کردن به چشم های تهیونگ اجتناب کنه

¦ ME ESTRELLA ¦☆Où les histoires vivent. Découvrez maintenant