ساعت 8:23شب
تهیونگ و جونگ کوک داشتن با هم کارتون مورد علاقه جونگ کوک رو میدیدن که یهو وسط برنامه صدای گریه دختر ساکتشون بلند شد
تهیونگ برگشت سمت جونگ کوک که بی توجه به گریه های بچه کارتونش رو میدید
+نباید الان شیر بخوره ؟
تهیونگ گفت و جونگ کوک بدون اینکه نگاهش رو از تلوزیون بگیره جواب داد
-فعلا نه صبر کن این تموم شه
+اما اون هنوزم داره گر.....
جونگ کوک با صدای بچه که بلند تر شد , سریع ایستاد
-بریم که الان هیولای شکمش صدا میده
جونگ کوک گفت و بعد دست تهیونگ رو گرفت و همراه خودش به سمت اتاق دخترشون کشید
هر دو با هم وارد اتاق شدن و سمت تخت کوچیک نرده ای دخترشون رفتن
جونگ کوک روی صندلی نشست و منتظر موند تهیونگ بچه رو بیاره چون خودش بلد نبود به بچه شیر بده و از اولش تهیونگ بهش کمک می کرد , البته نمی دونست تهیونگ بیچاره چقدر با دیدن بچه که نیپل صورتی پسرش رو می مکید حسرت می خورد
تهیونگ بچه رو با دو دستش بلند کرد و بعد از کمی تکون دادن توی بغلش برای این که ساکت بشه اون رو سمت جونگ کوک برد
جونگ کوک لباسش رو بالا داد و اون رو با چونه اش گرفت
تهیونگ بچه رو نزدیک جونگ کوک برد و اون رو روی پاهاش گذاشت و وقتی مطمئن شد جونگ کوک بچه رو نگه داشته بچه رو ول کرد و در عوض لباس جونگ کوک رو با دستش نگه داشت
بچه با رسیدن لبهاش به نیپل جونگ کوک ساکت شد , لب هاش رو دورش حلقه کرد و شروع کرد مکیدن و فقط خود تهیونگ وضعیت خودش رو توی اون لحظه درک می کرد و فقط خودش می دونست وضعیتش به خاطر نزدیک بودن راتش بد تر هم هست
.
.
بعد از چند دقیقه بچه از شیر خوردن خسته شد به خاطر همین لب هاش رو از سینه جونگ کوک فاصله داد و بعد از خمیازه کوچیک و کیوتی توی بغل جونگ کوک مچاله شد و دوباره خوابیدتهیونگ در سکوت لباس جونگ کوک رو ول کرد و بچه رو دوباره بلند کرد و سر جاش گذاشت
جونگ کوک بلند شد ایستاد و خواست جلو تر از تهیونگ از اتاق خارج شه و بره سمت اتاق مشترکشون که دستش کشیده شد و توی بغل تهیونگ فرو رفت
سرش رو بلند کرد و به چهره خمار تهیونگ خیره شد
+ات...اتفاقی...
هنوز حرفش تموم نشده بود که تهیونگ وسط حرفش پرید
-امشب دیگه نمیتونم خودم رو کنترل کنم
گفت و به محض تموم شدن جمله اش خم شد و به آرومی لب هاش رو روی لب های کیوت و صورتی جفتش گذاشت
CZYTASZ
¦ ME ESTRELLA ¦☆
Fanfiction√ کامل شده ¦ نام = ستاره من ¦☆ ¦ کاپل اصلی = ویکوک ¦☆ ¦ کاپل فرعی = یونمین , نامجین ¦☆ ¦ ژانر = اسمات , رمنس , فلاف , امگاورس , امپرگ , محارم و.... ¦☆ ¦ نوع = فیک ¦☆ ¦ نویسنده = فلوریم ¦☆ ☆☆☆ ¦ خلاصه ¦☆ ¦ تهیونگ دستاشو روی دستای کوک گذاشت و به ارومی...