پارت ۱۲

207 25 19
                                    

شخص سوم

{ پرش زمانی : چهارده سال بعد }

°^ پاپااااا

× جانممممم

×( ای خدا حتی تو دستشویی ام نمیزارن تو حاله خودم باشم )

جیمین شلوارشو سریع بالا داد و تند از دستشویی بیرون رفت و به هانوله نگران نگاه کرد

× چیشده ؟ اتفاقی افتاده ؟

هانول این پا و اون پا کرد و با صدای ارومی گفت

°^ می خوام یه چیزی بهت بگم ولی سرم داد نزن ، از الان بگم جونگی اینکارو کرد

جیمین نگران تر از قبل نزدیکه هانول شد

× یا جیزس ، چیشده ؟ نگو که هارینا از عصبانیت زده سر ته جونگو شکونده

هانول با سری پایین نه ای گفت

°^ اپا هارین که بیرونه ، فقط ...

جیمین کلافه اهی کشید

× عزیزم بهم میگی یا دوتاتونو قبل هر چی به هم پیوند بزنم ؟

هانول بعد اینکه اب دهنشو قورت داد با صدایی لرزون گفت

°^ روی لپ‌تاپ ددی ته اب ریخته

جیمین شوکه با چشمای گشاد خشک شده سر جاش موند

× چی گفتی ؟ الان خودش کجاست ؟

هانول بلند تر از قبل گفت

°^با گریه رفت قایم شد ، ولی اپا بدتر از اون ... وقتی لپ‌تاپ هنگ کرده بود بخاطر اب تمام فیلم و عکس و مدارک ددی بالا اومد

جیمین بینه حرف هانول ؛ همون موقع که کلمه ی فیلمو شنید حس کرد یه تپشو قلبش جا انداخته ،
لامصب بینه اونهمه فیلم یه دو سه تا ویدیو ای که وقتی سکس داشتن از هم گرفته بودن بود ،
یهو مثله تسخیر شده ها دستاشو روی شونه های پهنه پسرش گذاشت و تکون تکونش داد

× بگو ببینم کدوم فیلمارو دیدین

هانول با تردید و اروم گفت

°^ من ... قبل اینکه فیلمای بیشتری بالا بیاد درشو بستم ..

جیمین نفس عمیقی از راحت شدن خیالش کشید

قبل اینکه دومین نفس عمیقو بکشه هانول ادامه داد ولی ایندفعه با زمزمه

°^ ولی چون شوکه بودم دیر اقدام کردم و یه قسمتیشو دیدیم

جیمین با خجالت دستاشو از روی شونه های پسرش برداشت ، نمی دونست چیکار کنه ولی حس میکرد کل صورتش از گرما دارن اتیش می گیرن

× م.من احتیاج به یکم اب دارم

هانول سریع رفت و لیوان ابی براش ریخت و اورد داد دستش،
خواست موضوعو عوض کنه تا پدرش کمتر خجالت بکشه

احساسات ماه 2Where stories live. Discover now