شخص سومجیمین حالا جلوی در عمارت بود ، با چشمایی ریز شده به اطراف نگاه می کرد
• بفرمایید داخل ، ارباب منتظرن
سری تکون داد و به داخل در باز شده رفت ، به اطراف کنجکاو نگاه می کرد
© هر وقت از امن بودن اینجا خیالت راحت شد میتونی بیای و با من چایی بخوری جوجه
اون وو با لبخندی گفت و جیمین بعد سر تکون دادن به سمته میز رفت و روی صندلی رو به روش نشست
© هنوز بهم اعتماد نداری مگه نه
جیمین اخم کمرنگی کرد
× چرا باید به یه فاکر اعتماد کنم ؟
اون وو با صورتی دلخور سر بالا کرد
© بیخیال من به یه پدر تجاوز نمیکنم ، هر چقدم بد باشم یه خطه قرمزایی دارم
جیمین با اهی سر تکون داد
× به هر حال ، ما زیاد وقت نداریم ، بهتره بریم سر موضوع اصلی
اون وو سر تکون داد و قلوپی از چایی ش خورد
© نقشه ات ، نه ؟
جیمین سر تکون داد ، قبل اینکه چیزی بگه اون وو به حرف اومد
© بهتره قبلش چاییتو بخوری تا اروم شی
جیمین با صورتی در هم بهش نگاه کرد
× ما زیاد وقت نداریم ، اگه لفتش بدیم خیلیا میمیرن
اون وو همونجور که به چاییش نگاه می کرد لبخندی زد
© میدونم ، تا الانم خیلیا مردن ، و خیلی راه درازی در پیش داریم ، بهتره یکم ریلکس کنی قبلش پسر ، تا الان خیلی بهت فشار وارد شده
جیمین اهی کشید و لیوان روی میز و برداشت و ازش نوشید
© بهتره کم کم سوال بپرسیم و تو جواب بدی نه ؟
× اوهوم
جیمین سر تکون داد و تو فکر به میز زل زد
© اول از همه ... برای چی فکر میکنی میتونی بدون امادگی جسمانی یه مافیا رو بکشی ؟
جیمین با چشمایی که بی حسی و نفرت و نشون میداد به اون وو زل زد
× تو برام طبق نقشم می گیریش .. من میکشم ، اینجوریه که بدون نیاز به امادگی جسمانی یه مافیا از صحنه محو میشه
اون وو انگار که خوشش اومده بود خنده ای کرد و به صندلیش تکیه داد ، روی میز با لیوانش بازی می کرد
© از اخلاقت خوشم اومد ، خب ؟ نقشه ات چیه ؟
× مافیا ها یه نوع مهمانی مخصوص دارن نه ؟
اون وو با تعجب سر تکون داد
© اره ، تو از کجا راجبش میدونی ؟
ESTÁS LEYENDO
احساسات ماه 2
Poesíaفصل اول : به پایان رسیده ✅ فصل دوم : .... کاپل اصلی :تهکوکیونمین کاپل فرعی: نامجین {اگر می خواید این فیکو بخونید باید از فصله اول که تو همین اکانت هست شروع کنید } ژانر : طنز ، اسمات🔞 ، امپرگ ، اکشن ، فورسام ، مافیایی چند سال از وقتی که علم پیشرفت...