***عکس کریستوفر اون بالاست***
**عکس مارک و کایل پایینه**
همه چیز آروم بود. جکی سرشو روی شونه ی لوک گذاشته بود و خواب بود. اشتون هم داشت کم کم خوابش میبرد. سعی میکرد نگاه های اون پسر بلوند رو نادیده بگیره. جما و آنه داشتن صحبت میکردن. اونا ردیف جلویی اشتون و هری بودن. پشت سر اشتون و هری، دکتر هورن و دکتر مالیک بودن که هر از گاهی مکالمه ی کوچولویی بینشون رد و بدل میشد. دکتر تاملینسون که نزدیکی لوک و جکی بود، کنار پرستار تانکین نشسته بود و نگاه های دختر رو نادیده میگرفت. دکتر پین، صاف نشسته بود و با شک داشت به دوتا پسری که تو ردیف کناریش نشسته بودن نگاه میکرد. یکی از پسرا موهای کم پشت به رنگ مشکی، سرمه ای و بنفش پررنگ داشت، پسر دیگه شبیه آسیایی ها بود و داشت با اون یکی پسر حرف میزد. انگار اون پسره پانک بود آره. دکتر پین نگاهی رو روی خودش احساس کرد و به طرف دیگه ی کابین نگاه کرد. دکتر مالیک و دکتر هورن اونجا نشسته بودن. ولی هیچکس به دکتر پین نگاه نمیکرد...شاید اون اشتباه کرده...
کابین خلبان ولی آروم نبود. خلبان که مرد بی خیالی بود داشت آهنگ تاکسیک از بریتنی اسپییرز رو میخوند
"taste of your lips I'm on your ride
Oops, I did it again"
"اشتباه خوندی عمو!"
کمک خلبان که پسر جوون و خوشتیپی بود گفت. خلبان چپ چپ بهش نگاه کرد
"میخوای چی بخونم؟ wor' wor' wor'?"
خلبان گفت و کمک خلبان خندید. مارک خلبانی بود که پروازهاش رو هرگز جدی نمیگرفت. اون میگفت اینا که چیزی نیستن، من جنگو با آهنگای نمیدونم کی تموم کرده م!
"میتونین هیچی نخونین...آخه حین پرواز تمرکز رو به هم میزنه!"
کمک خلبان، کریستوفر گفت. مارک عصبی شد
"میخوای با پدرت درباره ت حرف بزنم؟"
اون غرید و کریستوفر دیگه چیزی نگفت. اون واقعا خوشش نمیومد از اینکه با عموش پرواز داشته باشه و اکثرا این اتفاق می افتاد. خلبان، دوباره به خوندن تاکسیک مشغول شد
"taste of your lips I'm on your ride, you're toxic I'm slippin' under, taste of a-"
هواپیما تو یه چاله ی هوایی افتاد...رنگ کریستوفر پرید و زود دست به کار شد. خلبان مارک همه ی کنترل رو به دست گرفت و سعی کرد از تکون خوردن بیش از اندازه ی هواپیما جلوگیری کنه
با یه تکون، جکی از جا پرید و لوک رو بغل کرد. اشتون دست هری رو گرفت...همه ترسیده بودن...دکتر پین با خونسردی به پسرا نگاه کرد. پسری که ایمو بود، اون یکی پسر رو محکم بغل کرده بود...آههه...اونا خیلی گین! ولوله ای توی هواپیما ایجاد شد
YOU ARE READING
bermuda passengers ‣ larry.ziam.lashton.niall ✓
Adventure"نفرت درون من اونقدر قوی بود که نتونستن بُکُشنم، درعوض همه ی شیاطین اینجا تحت فرمان منن" *برای بهتر متوجه شدن داستان از مقدمه نپرید*