اون ميتونست يه قاتل باشه،يه دزد،يه قاچاقچی اعضای بدن ياهرجورخلافکارديگه ای.اون ميتونست تمام ايناباشه ولی من وقتی که داشتم سوارماشينش ميشدم به هيچکدوم ازاين"ميتونه"هافکرنکردم وخب دليلش هم واضحه:"کاريزما"!اون بانمک بود،ميتونست ساعتهالبخندشوروی صورتش نگه داره وجوری باهات حرف بزنه که حس کنی يکی ازنزديکترين آشناهاته.اون به جملاتت اهميت ميدادوحتااونهاروميشمرد.اون عجيب بود!
وقتی درست جلوی درخونمون ترمزگرفت،سرشوبه سمت من برگردوندوجوری لبخندزدکه طرف راست دهنش بالاتررفت:خب مگی...بعدن...ميبينمت؟!
کلمه ی آخرروسوالی پرسيدومنتظرموندتامن تأييدش کنم. همونطورکه سعی ميکردم به چشمهاش نگاه نکنم وچشمهاموروی منظره ی پشت سرش نگه دارم جواب دادم:شايد! ولبخندزدم.درواقع بدم نميومدکه دوباره ملاقاتش کنم.ولی اون دوست دخترداشت ومن مطمئن نبودم که باوجودسرگرم بودن احتماليش بادوست دخترقشنگش پيشنهادش به من يه ترحم نباشه.که خب دراينصورت بهترين جواب همون"شايد"بود.
هری صورتشوازمن برگردوندوبه روبروخيره شد.بعدشونه هاشوبالاانداخت وگفت:انتظارداشتم بگی"آره".اماهرجورکه توبخوای! ودوباره به طرف من برگشت ولبخندزد.من يه نگاه گذرابه لبخندش انداختم وسريع به دستهام خيره شدم.اون دوست داشتنی بود!
****
_امروز متيوروبردم انجمن.
مامانم درحالی که موهاشوپشت گوشش ميدادگفت ولبخندزد.قاشق برشتوک من قبل ازاينکه به دهنم برسه توی هوامعلق موند.باعصبانيت اونوتوی بشقابم پرت کردموگفتم:مگه قرارنشدديگه پاتو توی اون انجمن لعنتی نذاری مامان؟جواب بده!
_من باکسی همچين قراری نذاشتم مگ.
اون پشتش روبه من کردومشغول زمزمه ی آهنگ موردعلاقه ش شد.دندوناموروی هم فشاردادموسعی کردم نفس عميق بکشم.مادرم تنهاکسی بودکه ميتونست تامرزجنون منوعصبی کنه.
_من ديگه نميذارم متيوروببری اونجا!
_ببخشيد؟
_باخودت چی فکرکردی مامان؟متوببری پيش اون آدمهای احمق که به همه ثابت کنی يه مادرنمونه ای؟ميخوای برات کف بزنن وبگن آفرين؟
_مگی...خودتم ميدونی که به خاطرخودش ميبرمش اونجا
_به خاطرخودش؟ولی خودش ازاونجامتنفره وتواينوميدونی
_گوش کن...
_نه توگوش کن مامان:اگردفعه ی ديگه ببريش پيش اون ديوونه ها خودم ميرم وبامديراونجاحرف ميزنم.
سعی کردم سوزش چشماموناديده بگيرم.رفتم توی اتاقم ودرومحکم بستم.
چطورميتونست اينقدربيرحم باشه؟
YOU ARE READING
Maggy's Planet(1)
Fanfictionهری يه سياره نداشت. چيزی که اون داشت يه کهکشان ناشناخته بود:) [Dedicated to all the broken girls in the whole wide world:")]