36.Blake

1.4K 187 126
                                    

*طلسمه خونین طلسمیه که به وسیلش میشه روابطه جادویی خیلی خاص رو از بین برد مثله تلپاتیه بینه دو نفر , روحای شیطانی که بدن رو تسخیر میکنن , از بین بردنه توانایی حرف زدن به زبانه مار ها (پارسلتانگ) و ... "

" طلسمای خونینن ... "


سروع به لرزیدن کردم. طلسمه خونین اونم توی خونه ی ما ...


تمامه موهای بدنم سیخ شده بودن و با وحشت بازوی زینو چنگ زدم


" با .. با این حساب ... الان یه جنازه توی خونست...."

زین یه قیافه ی متعجب به خودش گرفته بود و نمیدونست چی باید بگه


" آروم باش شرول "


دستاشو دو طرفه صورتم گذاشت و سعی کرد حواسمو از این پرت کنه


" چیزی که الان مهم تره اون طلسمیه که راجع بهش حرف زدی , اونو پیدا میکنیم و بعد دنباله اون جنازه میگردیم باشه؟؟؟"


حق با اون بود پس در تأییدش سرمو تکون دادم و سعی کردم تمرکزمو بزارم رو طلسمی که پدرم گفته بود و بعدا به اینکه چرا این طلسما اینجان یا اون جنازه کجاست فکر کنم پس به سمته جاییکه قبلا میزه پدر بود رفتم. تمامه اتاق به هم ریخته بود و میزش درست اونطرفه اتاق برعکس روی زمین افتاده بود


پامو روی پارکتا کشیدم تا ببینم کدومشون لقه و با صدای تق تقی که شنیدم فهمیدم کدومو باید در بیارم


زین هم اومد کمکم و هردو پارکتا از جایی که بود دراوردیم اما هیچ طلسمی اونجا نبود


زین با گیجی بهم نگاه کرد و من خودمم گیج شده بودم. چه اتفاقی افتاده؟؟؟ پس طلسمی که پدربهم گفت کجاس ؟؟

شاید منظورش جایه جدیدیه که میز افتاده ؟

با زین به طرفه میز رفتیم و متوجه شدیم هیچ پارکته لقی وجود نداره که درش بیاریم


زین بیخیال نشد و تمامه پارکتای اتاقو با چوب دستیش بیرون آورد اما هنوزم هیچی اونجا نبود


" کسی که طلسمه خونینه انجام داده طلسمو همراهش برده , مطمئنم "

sorcery schoolTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang