نهه!
زلزله....
بچه ها نمیدونم چطور باید بگم که دستو پام داره میلرزه و از استرس اسممو یادم رفته..
فقط بگین که خوبین!!!!!!!اوکی لعنتیا...اپ میکنم!
YOU ARE READING
only you(rubysia Stylinson)
Fanfictionهمیشه یه چیزی هست که نذاره طعم خوشیو توی زندگی بچشی.. تو همون موجود تکرار نشدنی هستی همونی که اگه سال ها بگذره هم رنگ چشمای ابیش دنیامو غرق خودش میکنه.. همونی که وجودش روشنی بخش شبامه.. و در اخر..تنها تویی که میمانی
نه!
نهه!
زلزله....
بچه ها نمیدونم چطور باید بگم که دستو پام داره میلرزه و از استرس اسممو یادم رفته..
فقط بگین که خوبین!!!!!!!اوکی لعنتیا...اپ میکنم!