Thirteenth Appointment

929 196 16
                                    


" حق با تو بود استایلز " لویی همونطور که به دور و برش نگاه می کرد گفت . " پاریس تو زمستان زیباست " هر دو بالای برج ایفل ایستاده بودن و دست های همو گرفته بودن . لپ ها و نوک دماغ هاشون به خاطر سرما قرمز شده بود .

" دوستت دارم لویی "

" چی ؟ " لویی پرسید .

" گفتم دوستت دارم " هری که تو چشم های لویی خیره شده بود گفت . " چه جا و زمانی بهتر از اینجا برای گفتنش !؟ پاریسه فرانسه ، شهر عشق ، بالای برج ایفل ، درست تو زمستون . من عاشقتم لویی تاملینسون " هری رو به منظره شهر تمام این حرفا رو فریاد زد .

" من هم دوستت دارم استایلز " لویی گفت . " اونقدر عاشقتم که حتی نمیتونی فکرشو بکنی "

" اُه ، فکر کنم میتونم "
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

عصر بخیررررر

😊یاسمن هستم ، لم داده در حال آپ😊

Who are you?

🌺با عشق تقدیم ب ادمین یمنا🌺

😀من ک همیشه اینجوری صداش میکردم با خودم😀

_yamna_

😔فقط الان دیدم مدل و فن تو بوک هاش نیس😔

😭😭یخورده دلم تنگ شد😭😭

💔💔💔خیلی مظلوم بود پسرم اونجا 💔💔💔

Waiting Room [Persian Translation. Completed]Where stories live. Discover now