سلاممممممممم
بچز من برگشتم😂😂😂😂
[همیشه دلم میخواست اینو بگم]سلام سلام صدتا سلام...
تبریک به تو،تبریک به منننننن،تبریک به همهههههه😻
اومدم داستانو ادامه بدمممممم...برای کسایی که تازه اومدن یا اینکه چند روز اخیر توی غار تشریف داشتن باید بگم اکانت قبلی من با 1.1k فالوور و 11تا فنفیک رفت به فنا😐
[من غصه خوردم و عزاداری هامو کردم الان خوبمممم :')))))]ولی من با کمک شما دوباره شروع میکنم💪
داستانی که میرفت برای همیشه قید شو بزنم،با کمک و مسیج های قشنگ تون در عرض کمتر از یه هفته برگشت و آماده س برای پابلیش😋برای قدردانی از شما تصمیم گرفتم آیدی اکانت مو بزارم olivia'll که مخفف یا رمزی
i love you all
هستش😅واقعا با تمام وجودم دوستتون دارم و عشقی که تو این چند روز ازتون دریافت کردم بی نظیر و بی سابقه بود 🍓💘تشکر ویژه دارم از:
میس ایکس پرنسسم و ناهید عزیزم^-^بینهایت عاشق تونم💫
[یکی ازم پرسیده بود ناهید بابامونه؟و من ترجیح دادم سکوت کنم😐]و تشکر از:
زهره،عسل،مینا،فااطیی،ملیکا،یاسمن،سحر
برای فرستادن میلیون ها اسکرین شات برای حفظ داستان😅
و همینطور عزیزان دیگه م:
ملیسا،سارا،سیما،آوا،شقایق،بئاتریس،آنیسا،ماندانا،سپیده،ملیکا،سایه،فاطمه،مریم
برای تایپ دوباره ی داستان😻با کمک شما ۲۵چپتر داستان کارش در عرض یک روز انجام شد😩✌
[گینس گولزززز]
و همه کسایی که با من بودن و دلگرمم کردن و بهم امیدواری دادن🙈💘به امید خدا بزودی شروع میکنیم.هنوز دارم ادیت شون میکنم،اگه وقت [و نت😅] داشته باشم سعی میکنم هر روز بزارم تا به قسمت اصلی برسیم.
بچه هایی که قبلا بودن صبور باشن تا ۲۵چپتر آپ باشه و بعدش بریم واسه ادامه...
کسایی که تازه به جمع مون اضافه شدن بهشون خوش آمد میگم😁🍓 و اینکه نگران نباشید هیچی رو از دست ندادید😅همه چیز از اول شروع میشه!یه خواهش کوچولو👀
در مدتی که دارم چپتر های قدیمی رو آپ میکنم یه لطف کوچولو کنید و یه ووت ناقابل بدید :(
حتی اگه نخوندید...چون تکراری هستش!
ولی وقتی آپدیت رو دیدین یه ووت بدید و بعدش اصلا نتو خاموش کنید😂
خداییش خیلی از بچه ها با من زحمت کشیدن به خاطر خودم نه ولی دلم نمیخواد حق و زحمت اونا ضایع شه :(
بازم ممنون😘😘😘😘اگه لطف کنید و دوستاتون رو تگ کنید یا مثلا تو بوک تون منو معرفی کنید تا اونا هم در جریان قرار بگیرن ممنون تون میشم💚
تا جایی که میشه [و خودتون تمایل دارین] اکانتم رو به بقیه معرفی کنید^-^ مرسیییی🍀Olivia'll
Sati🍓
YOU ARE READING
Wanna be yours [l.s]
Fanfictionلویی یه پسر به شدت خجالتی و تنهاست،پسری که همه به خاطر ظاهرش و درسخون بودنش مسخره ش میکنن. تنها چیزی که اونو به مدرسه میکشونه نشستن سر کلاس ادبیاته چون این چیزیه که لویی عاشقشه... لویی دوستی نداره اما هر روز بعد از مدرسه به خونه ی "برثا" همسایه ی رو...