151

143 14 6
                                    

توی راه پپر برام گف که بیگ استارک روزی که پیدامون کردنو ماجرارو فهمیده  اومده توی یونی کلی دعوا راه انداخته و از سازمانشون شکایت کرده.یک هفتم هست که واسه کارای شعبه ی پاریس رفته سفر.
و لوکی ماجرای حافظه ی ثورو برام تعریف کرد.ظاهرا ثور تنها کسی که یادش اومده بعد این مدتی که بیهوش بودم لوکی و ازگارد بوده.چند تا از خاطرات بچگیشون که لوکی توش بودرو به خاطر اورده ولی ظاهرا هنوز استیوو یادش نیومده.رابطشون به شدت روی هواس.خبر به شدت افتصاحی بود ولی افتضاح ترین خبر خبر تجاوز کردن کای به گامورا بود.اون کثافت از روز اول توی اون مهمونیه شوم به گامورا نظر داشت من قشنگ حسش کرده بودم.گامورا بعد اون قضیه وضع روحیش داغون بوده و شوکه بوده.ظاهرا یک هفتس که بهترشده.
کایو همون روز دستگیر کردن و انداختنش توی زندان.شانسش گرفته بوده که مستقیم بردنش زندان ودست پیتر بهش نرسیده البته اینطور که بچه ها گفتن پیتر این موضوعو ول نکرده و یک نقشه هایی توی سرش داره.به کسی چیزی نگفته فقط از گامورا شنیدن که داشته میگفته یه بلایی سرش میاره بالاخره.
متیو هم وضعش حسابی بد بوده ولی اون بد تر ازیناشم تجربه کرده.به گفته ی پپر بهبود پیدا کرده ظاهرا.
چقدر دلم برای همه تنگ شده بود.حتی دلم برای پیترم تنگ شده بود.میخواستن ببرنم خونه اما به اصرار خودم رفتیم دانشگاه.حالم خوب بود.حوصله ی خونه رو نداشتم واقعا.با اینکه بیگ استارک خونه نبود ولی این مدت که دانشگاه و خوابگاه بودنو تجربه کرده بودم بهش عادت کرده بودم.اونجا شده بود خونم.
بعد نیم ساعت رسیدیم به دانشکده.با کمک لوکی پاده شدیم.پپرم باهامون اومد داخل.ظاهرا این مدتی که نبودم ترم تموم شده بود.
تعطیلات بین دوترم بود و دانشکده به شدت خلوت بود.اونایی که خونه هاشون نزدیک بود رفته بودن همه به شهرا و خونه هاشون.
داخل حیاط که به جز دو سه نفر که نمیشناختیمشون کسی نبود.لوکی رفت به حراست سلام گرمی کرد.مردرو ندیده بودم تاحالا.انگار عوض شده بود و ظاهرا بچه ها رو به خوبی میشناخت.《 هی فرانکی،اینم از قهرمانمون که واست گفتن بقیه》ابرویی بالا انداختو درحالی که سیگارش گوشه لبش بود به گرمی بهم دست داد《هی گود بوی!خوش برگشتی،بچه هارو حسابی ترسوندیا!مخصوصا گنده بکمونو》و ضربه ی محکم اما دوستانه ای با خنده پشت بروس زد.بروس لبخند مصنوعی تحویلش داد.《خوشبختم فرانک》

 sciencebrosNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ