جونگکوک، همونطور که ساک خرید اش رو با خودش میکشید، زنگ در رو زد و منتظر شد.
همین که در ورودی توسط تهیونگ، یا کسی که باید تهیونگ میبود باز شد، بوی الکل و مواد ضدعفونی کننده جونگکوک رو مثل تیر تیرکمون به عقب پرت کرد.
همونطور که دستش رو جلوی صورتش تکون میداد با چشمای ریز شده به تهیونگ که رو وون رو زیر بغلش زده بود و به زور دستکش دستش میکرد نگاه کرد.
"هیونگ داری چیکار میکنی؟؟"
"هرچی بهش میگم دستکش بپوش گوش نمیده..دارم بزور دستش میکنم.."
رو وون با چشمای ملتمس به جونگکوک خیره شد تا راه نجاتی پیدا کنه.
جونگکوک ساک هارو داخل خونه برد و در رو پشتش بست.
با یک حرکت سریع رو وون رو از چنگ تهیونگ نجات داد و سمت هال دووید.
"جونگکوووووک! برگرد اینجا تا دیکتو نبریدمو باهاش سوپ درست نکردممم."
"ه..هیونگ..اینهمه اعضای بدن..دیکمو چیکار داری؟"
تهیونگ لحظه ای به فکر فرو رفتو لحظه بعد همونطور که سمت جونگکوک میدویید رو وون رو از دستش کشید بیرون.
"بهش دست نزنننن همین الان شستمششش."
"مگه جامدادیته هی میگی دست نزنننن"
سر رو وون که مثل همیشه با هر داد اینور و اونور میشد اینبار خیلی ناگهانی سمت دست جونگکوک چرخید و محکم گازش گرفت.
"اخخخخخ"
جونگکوک رو وون رو قبل از اینکه پایین بیفته زمین گذاشت تا دستش رو بررسی کنه و رو وون با تموم سرعتش سمت اتاقش چهار دستو پا کرد و وقتی رسید با سختی تمام درو بست.تهیونگ با تعجب به راهی که رو وون طی کرده بود خیره موند.
"ا..اون الان رفت..تو اتاقش؟ فرار کرد؟"
"اخ دستم.."
"حقته مگه نگفتم الکل بزن؟؟"
"چه ربطی دارهه..گازم گرفته هااا"
"نه باید الکل میزدی الان باید برم دندوناشو مسواک بزنم..."
جونگکوک با تعجب به تهیونگ خیره شد.
"الان تو نگران دندون اونی یا دست مننن."
"ملومه دندون اون! اگه کرونا بگیره چی؟؟"
جونگکوک همونطور که ادای گریه درمیاورد رو زمین نشست.
"هیونگ..کرونا مارو نمیکشه..تو میکشی..بخدا تو میکشی.."
با ناله گفت و وقتی تهیونگ لگد محکمی به زیر باسنش زد، کاملا پخش زمین شد."خرگوش زشت اگه من این کارارو نکنم دوروز دیگه تورو توی ی چاله با بیست متر عمق خاک میکنن روتم قیر میریزن."
تهیونگ با بغض گفت و نگاهش رو از جونگکوک گرفت."همه چیزو به شوخی میگیری جونگکوکا! نمیفهمی چقدر جدیه؟ هی بهت میگم نرو بیرون! حرف منو گوش نمیدی."
جونگکوک با شنیدن صدای لرزون تهیونگ، بلند شد و بدن ظریفش که بخاطر کار کردن زیاد روزای اخیر حتی لاغر تر هم شده بود رو توی بغلش کشید.
دست هاش موهای پسر توی بغلش رو به آرومی نوازش میکردن و لب هاش، روی پیشونی تهیونگ ثابت موندن تا بوسه نرمی بهش بزنن.
"ببخشید هیونگ..معذرت میخوام.."
زمزمه کرد و بدن تهیونگ رو بیشتر به خودش چسبوند.تهیونگ، پاش رو بالا آورد و خیلی آروم، بین پاهای جونگکوک رو هدف گرفت تا از بغلش بیرون بیاد.
"ادای مردای مهربونو درنیارا..پسره ی زشت.. ."جونگکوک کمی خم شد و دستش رو روی شلوارش گذاشت.
"هیونگ..تو که انقدر وحشی نبودی.."رو وون بدون توجه به اتفاقاتی که جلوی چشماش درحال افتادن بودن، وارد هال شد و بعد از برداشتن عروسکش، دوباره وارد اتاقش شد."
"هیونگ به این راهو روش ادامه بدی هیچوقت بابا نمیشم.."
"نه بابا بیا بشو! اون توله خرگوش همینجوریش بهت میگه بابا!"
تهیونگ با حرص گفت و شیشه الکل رو برداشت تا سر جاش بزارتش."آره..به توهم میگه مامان..خیلی کیوته.."
جونگکوک همونطور که سعی میکرد صدای خنده هاش به گوش تهیونگ نرسه، بلند شد و سمت اتاق رو وون رفت."یااااا جونگکوک شی چی گفتی؟!"
تهیونگ بلند داد زد ولی دیر بود.. .جونگکوک وارد اتاق رو وون شد و در رو پشتش بست.
رو وون با دیدن دوباره کوک، لبخندی زد و دستاش رو برای بغل شدن باز کرد.
"آپا.."
جونگکوک با ذوق لبخند زد و رو وون رو تو بغلش گرفت.
همونطور که گونه اش رو به موهای پسر تو بغلش میمالید غر زد."رو وونا..هیونگ الکلا و دستمال مرطوباشو از من بیشتر دوست داره.."
_________________
جرمی با ماسک وارد میشود*
بخاطر کرونا ماسک نزدما..خجالت میکشم دیگه..وای بیست روز شد اپ نکردم..
بخدا ایده نمیاددد..اها و یچیزی درمورد این پارت.
این پارت کلا جنبه فان داشت..گفتم یزره زورمو بزنم بخندین..
و اینکه این به پارت قبلی متصل نیست..یچیزیه همین وسط مسطا..لینک گپ تلگرام لیل بانی بیوم هست..اگه خواستین میتونین جوین شین خوش میگذره~
دوستون دارم خلاصه
~♡
ESTÁS LEYENDO
Little Bunny || KOOKV (Editing)
Fanfic+ جونگکوکا.. - تمام این مدت تو مواظبم بودی هیونگ! دیگه بذار من مراقبت باشم.. چی میشه اگه هیبریدی که تهیونگ تو خیابون پیدا کرده زندگیش رو از این رو به اون رو کنه؟ Fluff.Romance