One Direction - 18
So pour me a drink, oh love~
Let's split the night wide open and we'll see everything we can~
Living love in slow motion
زین همیشه از خبرنگارا و مصاحبه کننده ها متنفر بود. از این که روی صورتش نور بندازن و ازش سوالای مختلف بپرسن بدش میومد. یه جورایی میشه گفت کلا از توجه فراری بود.
یه دستمو دور شونه هاش میندازم و اون یکی دستمو بین انگشتای عرق کردش میبرم.
- هی. من اینجام. استرس نداشته باش.
سرشو بالا میاره و لبخند کم رنگی میزنه. از این فاصله ی نزدیک میتونم ببینم که نگرانی توی چشمای عسلیش کم کم از بین میره.
موهای مشکیش به پیشونیش چسبیدن ولی برای کنار زدنشون تلاشی نمیکنه. به جاش این منم که دستمو از دور کمرش باز میکنم و آروم موهاشو کنار میزنم.
- تو که اینجا باشی دیگه استرس ندارم.
به لحن شیرینش میخندم. دلم میخواد بازوهامو دورش بندازم و محکم فشارش بدم.
و البته که اینکارو نمیکنم.صدای نایل از پشت سرمون میاد.
- بچه ها، ضبط داره شروع میشه. بدویید.
تمام طول مصاحبه من کنارشم و هواشو دارم. تمام طول مصاحبه یا روی کاناپه بهم تکیه داده یا یه جوری خودشو بهم نزدیک کرده.
لبخند میزنم و همونطوری که اون داره از آلبوم جدیدمون صحبت میکنه من موهای ریز پشت سرشو با انگشتام جا به جا میکنم.
زین همیشه از توجه بدش میاد. ولی هیچ وقت از این که من بهش توجه کنم بدش نیومده یا خودشو کنار نکشیده.
اتفاقا برعکس...
سعی میکرده یه جوری توجه منو جلب کنه. و این... خیلی خوبه. چون منم به همچین چیزی توی زندگی پر استرسمون نیاز دارم.دلم میخواد سرمو جلو ببرم و آروم پشت گردنشو ببوسم.
و البته که اینکارو نمیکنم.* * *
بعد از تموم شدن مصاحبه تصمیم میگیریم هممون به یه کلاب نزدیک بریم تا خستگی چند روزمونو در کنیم. هری زحمت رزرو کردن تلفنی قسمت VIP رو میکشه و ما سوار ون میشیم تا به محل مورد نظرمون برسیم.
زین بین من و نایل میشینه و هری و لویی روی صندلی های رو به رومون میشینن.
بعد از چند دقیقه موتور ماشین روشن میشه و راننده شروع به حرکت میکنه.
- کارت عالی بود زینی. دیدی مشکلی پیش نیمد؟

BẠN ĐANG ĐỌC
Fall Right Into You
Lãng mạnاین داستان زندگی منه و عشقی که سر راهم پیدا کردم. "بر اساس داستان واقعی زیام" [Highest ranking: #5 - Ziam] [Completed]