1

13.5K 1.2K 71
                                    

با خستگی پشت بقیه راه افتادم در اتاق استراحت باز شد اول از همه سجین یکی از منیجرهای گروه وارد شد پشتش یونگی و نامجون داخل شدند بعد از اونا وارد شدم

سجین:خسته نباشید بچه ها

یونگی سر تکون داد و رو مبل نشست

تهیونگ:انقدر خسته ام که فقط میخوام برگردم خوابگاه و بخوابم

رو مبل نشستم:من پاهام خیلی درد میکنه

سجین نگام کرد:میخوای به ماساژور بگم بیاد؟

-نه عضلاتم میگیره

نامجون:تموم شد درسته؟برای فردا که برنامه ای نیست

سجین:نه میتونین استراحت کنین ولی دو روز دگ عکس برداری برند فیلا و دارین

کوک کنارم لش کرد پاهاش و رو زمین دراز کرد:دو روز دگ خوبه

سجین:به استایلیست میگم وسایل مورد نیاز پاک کردن ارایشتون و براتون بیاره اگه خسته اید بگید خودش براتون انجامش بده تا 45 دقیقه دگ اماده شید تا برگردیم

نامجون:ممنون سجین

لبخند زد و رفت بیرون

جین:فکر کنم سجین داره با یکی قرار میذاره

خندیدم:توام فهمیدی؟

یونگی:تیپ و استایلش عوض شده

-اره لباسای خوب میپوشه جدیدا

کوک:خب شاید فقط استایلش و عوض کرده

یونگی:شاید

جین شروع کرد بلند بلند اهنگ make it right و خوندن منم همراهیش کردم که انواع وسایل بود از طرف بقیه به طرف ما پرتاب میشد من و جین هم متوقفش نکردیم تا اینکه تِهیونگ اومد سمتم اون سمتم نشست و با دستش جلو دهنم و گرفت و منو کشید سمت خودش دستش و با فشار رو دهنم گذاشت صدام و خفه کرد جین با دیدن وضعیت من ساکت شد دست و پا زدم از دستش در بیام ولی نتونستم دوتا دستام و با پیچیدن دستش دورم مهار کرده بود پس لگد انداختم کوک خودش و کنار کشید جیغ های خفه کشیدم

تهیونگ:ساکت شو ولت کنم باشه؟

سر تکون دادم در اتاق باز شد استایلیست اومد داخل با تعجب نگامون کرد واقعا نمیفهمیدن چرا براشون قادی نمیشد تو سر و کله زدن های ما تهیونگ دستش و برداشت با ارنجم جوری که محکم نباشه به شکمش زدم و ازش فاصله گرفتم و صاف نشستم

-بهتره من اول ارایشم و پاک کنم

پد پاک کننده ارایش و برداشتم رو چشمم گذاشتم

کوک:اول لنزات و در میاوردی

-یادم رفت

بقیه هم کم کم مشغول پاک کردن ارایششون شدن زودتر از همه کارم تموم شد لنزام ودر اوردم و تو جای مخصوصش گذاشتم لباسام و با شلوار جذب مشکی و تیشرت مشکی و کاپشن چرم مشوکی عوض کردم کلاهم و رو سرم گذاشتم وارد اتاق شدم چشمم به بدن لخت کوک خورد ناخوداگاه زبونم رو لبم کشیده شد به بچه ها نگاه کردم کسی حواسش نبود جز تِه با چشم هاش که برام خط و نشون میکشید کاپشنش و پوشید ماسکش و رو صورتش گذاشت نگام و ازش گرفتم منم ماسک سیاهم و رو صورتم گذاشتم کوکی برگشت سمتم

IDOL (kookmin)Where stories live. Discover now