21

5.4K 596 55
                                    


Jimin

خسته از خوابیدن تو جام نشستم هوپی رو تختش بود
داشت با لب تاپش ور میرفت

-سلام

نگام کرد:بالاخره بیدار شدی؟

-خیلی خوابیدم نه؟

-جوری خوابیدی انگار کوک داشته یه هفته به فاک میدادتت

-هیونگ?

-بله مینی

-کوک خوابگاهه؟

-نه رفته استودیو

از رو تخت بلند شدم از درد چهره ام تو هم رفت:من میرم بیرون

-کجا

-پیش ته مین(اینم تو هر موقعیتی میخواد بره پیش تمین😎)

-مینی اتفاقات دیروز و یادت رفته؟

-نه ولی حواسم هست

-میشه نری؟به خاطر خودت

رو تخت نشستم:معذرت میخوام

-انقدر مظلوم نشو

-من نمیخواستم این اتفاقات پیش بیاد

-واقعا بین تو و تمین چیزی نیست؟

-از طرف من چیزی نیست

-پس از طرف اون هست ولی اونی که داشت گردنش و میبوسید تو بودی

-میدونم و من سعی داشتم ارومش کنم

-باید بیشتر مراقب باشی

-یونگی هیونگم استودیو عه؟

-اره ولی جین و ته ته هستن بقیه استودیو عن

-هیونگ

-بله مینی

-به نظرت چقدر احتمال اینکه همه بفهمن من و کوکی چه رابطه ای داریم بهمون هیت میدن

گوشیش و رو تخت گذاشت و خودش نشست نگام کرد

-مینی نه تنها رابطه تو و کوکی بلکه فقط کافیه تایید کنی از پسرا خوشت میاد اون موقع میفهمی چقدر میتونن زندگیت و خراب کنن

-ما تا کی باید تو سایه زندگی کنیم

-تا وقتی که جرعت و توان رو به رو شدن با اونا رو داشته باشین

-فردا تمرین داریم؟

-اره ضبط هم داریم

-اوه چقدر شلوغ

-اره

-باید امروز برم کمپانی

-برای تمرین؟

-اره

-میتونی تمرین کنی

-اره مگه چه مشکـ.....

با فهمیدن منظورش ساکت شدم فردا خیلی شلوغ بود و من اینجوری بودم خدایا

-من یه روز کوک و به فاک میدم

IDOL (kookmin)Where stories live. Discover now