39

4.2K 453 92
                                    

Jimin

شماره تهیونگ و گرفتم بعد دو سه تا بوق جواب داد

-بله مینی

-کجایی؟

-هتل

-هتل؟

-اره دیشب با یکی سکس داشتم

-مواظب بودی درسته؟

-اره بودم نترس همه مثل کوکی احمق نیستن

-مشکلی داره اون مثل تو حرفه ای نیست؟

-الان از اینکه بهش گفتم احمق ناراحت شدی؟

-سجین هیونگ سراغت و میگرفت پسرا گفتن صبح زود رفتی بیرون

-باشه ممنون مینی الان برمیگردم میبینمت

گوشی و قطع کردم

هوسوک:ته ته بود؟

-اره

جین:کجاست؟

-هتل

جین:اوه گاد من واقعا تحمل یه تشنج دیگه و ندارم

-گفت حواسش هست

نامجون:امیدوارم

نامجون بلند شد :من میرم استودیو

هوسوک و جین هم بلند شدن:ماهم میایم

هوسوک:من میخوام تمرین کنم کامبک نزدیکه همه مون باید تمرین کنیم

هر کدوم رفتن دنبال کار خودشون کوک همچنان زل زده بود به من نگام و دوباره ازش گرفتم یونگی هم زل زده بود به کوک از رو مبل بلند شد

-باهم دگ دعوا نکنید شما دوتا احمق که همدیگه و میخواید دگ چه مرگتونه

*(حرف راست و از یونگی بشنوین دگ😁)

و گذاشت رفت به کوک نگاه کردم

کوک:قضیه این دختره حل شد فقط مونده رسانه ها که بخش رسانه کمپانی درستش میکنه

سرم و تکون دادم

کوک:من دوباره میخوام برگردیم پیش هم همینقدر فاصله بسه نمیخوام دگ بزارم تنها اطراف اون ادم باشی دلم نمیخواد حتی یه لحظه دگ باهاش برخورد داشته باشی حتی دگ اسمش و بیاری

بلند شد اومد سمتم جلوم روی میز نشست پاهام و بین پاهاش گیر انداخت:دیشب وقتی تو بغلم خوابت برد تازه فهمیدم قبل تمام این ماجرا ها چقدر ارامش داشتم

از عذاب وجدان داشتم خفه میشدم زمزمه کردم:اول من بوسیدمش

دستش که موهای تو صورتم و کنار زده بود رو لاله گوشم خشک شد

دستش مشت شد رو ران پام قرار گرفت خم شد سمت من:چرا؟

اشکم رو دستش ریخت سرم از این پایین تر نمیوفتاد

IDOL (kookmin)Where stories live. Discover now