28

3.1K 627 72
                                    

اوه من خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی هیجان زده ام

امروز فهمید گل ها رو من میفرستادم

خدای من!!!

باورم نمیشه ولی یه کاری کرد که بهش فکر میکنم لپام گل میندازه وای خدا

توی دفترم نشسته بودم و داشتم عین یه کارمند خوب ایمیل هایی که کشور های دیگه فرستاده بودن رو ترجمه میکردم و برای منشی تهیونگ میفرستادم

خب اتاق من شیشه ایه... منظورمو میفهمید؟آم..هر اتفاقی بیفته همه میبینن

هنوز نمی‌دونم چرا یه جور حرف میزنم انگار صد نفر قراره این دفتر رو بخونن ولی بیخیال

خب
یهو در باز شد و دیدم تهیونگه

پاشدم ببینم چی شده که یهو منو محکم بغل کرد
وای خدا..
پیشونیم رو میبوسید جسمصدزحطجشوپضخ

همه داشتن ما رو می‌دیدن
خدای من صکژپاژبنمطجشججشم

بهم کلی حرفای خوب گفت
گفت بهترین کسیم که تو زندگیش دیده خدا
وای
وای
خیلی خوشحالم

مرسی از دفتر عزیزم که میتونم هیجانم رو پیشش خالی کنم^^

شب بخیر دفتر خوشگلم🖤

💠My Boss_Vkook💠Where stories live. Discover now