یه ماهی میشه نیستی هیونگی.
دلم برات تنگ شده.تهیونگ منو آورده سفر تا حال و هوام عوض بشه.
یکم تاثیر داشته خب...
ولی من واقعا نمیتونم گریه نکنم.
نونا (همسر جین) هم طاقت نداشت..رفت نیویورک زندگی کنه پیش خواهرش.اونم خودشو راحت کرد هیونگ.
میبینی؟این بلا رو سرمون آوردی هیونگ.
چرا تنهامون گذاشتی؟
من هنوز کلی حرف ناگفته داشتم.نامجون هیونگ بیشتر سیگار میکشه و از نونا (دوست دختر نامجون) بیشتر فاصله میگیره.
یونگی و جیمین هیونگ هم بعضی وقتا به من سر میزنن.
هیونگ دلم میخواد حداقل میتونستم بفهمم منو بخشیدی.
سئول پر خاطرست باهات.
شبایی که از سرکار میومدی و با این که خسته بودی منو با تمام خستگیت میبردی گردش.
روزایی که واسه نبود مامان و بابا ناراحت بودم و قول میدادی هیچ وقت تنهام نزاری.
هیونگ به نظرت زیادی زود تنهام نزاشتی؟تهیونگ داره میاد سمت اتاق...نمیخوام بیشتر از این اعصابش خرد بشه.
میدونم وقتی میبینه گریه میکنم عصبی میشه.دوستت دارم هیونگ ♡
YOU ARE READING
💠My Boss_Vkook💠
Romance[رئیس من ] جونگ کوک عاشق رئیسش شده اون درمورد همه چی توی دفترش مینویسه و خب...کل اونا از رئیسشه _____ Couple:Vkook _____ وضعیت:تمام شده.