2

6.6K 859 50
                                    

اوه خب سلام
بازم؟
من واقعا نمی‌دونم چرا انقدر عجیب مینویسمش

آره درسته..داشتم تعریف میکردم
خب در حقیقت موقع ی نوشتن صفحه ی قبل توی شرکت بودم ولی الان توی اتاقمم و روی تختم

بارون میاد..بیخیالش ادامه ی صفحه ی قبل رو بنویسم؟من هنوز نمی‌دونم چرا جوری می‌نویسم که انگار کسی قراره این دفتر رو بخونه.

خب من روی رئیس جذابم کراش زدم
میدونید؟این فن فیک یا هرچیزی شبیه اون نیست...رئیسم یه فاکر که هر شب با یکی باشه نیست
یا از اونا نیست که همش پوزخند میزنن و لحن سردی دارن موقع ی حرف زدن
محض رضای فاک...من وسط یه فیلم نیستم این زندگی واقعیه منه.

اون در حقیقت مهربونه
خیلی مهربون
اون همیشه به من لبخند میزنه و باعث میشه خجالت بکشم.
ولی از حق نگذریم اون شبیه یه ددی لعنتیه:)
شاید زیاد فن فیک لری خوندم؟

هرچی،بیخیالش.
میدونید اون پولداره ولی آدمی نیست که پولش رو به رخ بقیه بکشه.

با همه کارمندا مهربونه و من واقعا اون لبخنداشو دوست دارم

اوه...مثل این که بازم باید برم...
سوکجین هیونگ میگه باید شام بخورم
یه چیزی مثل این که غذا بخور تا بزرگ بشی؟اوه خب من بچه نیستم ولی هیونگ همیشه اینجور شوخی هارو با من می‌کنه.

💠My Boss_Vkook💠Waar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu