1

9.6K 989 25
                                    

خب...سلام؟
فکر نکنم اینو کسی بخونه
منظورم اینه که...خب...
سوکجین هیونگ گفت اینجوری میتونم خودمو خالی کنم.

راستش داستان از اونجایی شروع شد که من دنبال کار می‌گشتم

مترجم یه شرکت؟اره
من مترجمم

خب نمی‌دونم چرا دارم جوری می‌نویسم که انگار کسی قراره اینو بخونه ولی خب...
ولش کن..مگه مهمه؟

خب من بعد از کلی گشتن دنبال یه جا که هم حقوق مناسبی بده و هم جای خوبی باشه...شرکت کیم رو پیدا کردم.

اونا حقوق خوبی میدن...منظورم اینه که... کلا خوبن...همه جوره
به کارمند هاشون میرسن
شرکت فوق العاده ایه.

خب مشکلی نیست.
تا اینجا که مشکلی نبود
خب...
من استخدام شدم و فهمیدم یه رئیس جذاب دارم!
میدونید؟کراش و اینجور چیزا...برای همه وجود داره.

اوه من باید برم چون آقای کیم رئیس جذابمون کارم داره..پس..بقیش برای بعدا؟!

💠My Boss_Vkook💠Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin