Part 13

380 84 12
                                    

با چشمهایی که توشون هم ترس و هم شوک موج میزد به ییشینگ که داشت بهش نزدیک میشد خیره شد و خودش رو روی تخت عقب کشید..

- چی.. چیشده؟ چیکار..

- ساکت بیبی. فقط میخوام ازت ناله و کلمه ی " ددی " رو بشنوم هیچی دیگه نباید ازون لبای خوردنیت بیرون بیاد..

و همین که رسید، روی تخت رفتو سمت جونمیون خزید و توی یه حرکت کشوندش زیر خودش. لبهای صورتی و لرزون پسر کوچیکتر رو به دندون کشید و مک های محکمی بهشون میزد.. خدایا ییشینگ حتی توی این مورد هم قدرت عجیبی داشت و در ارض چند لحظه لبهای باریک جونمیون بخاطر شدت مکیدن های ییشینگ ورم کردن..

- یی.. بیشینگ این کارا.. چرا اینجوری میکنی داره دردم میگیره..

و وای گاد.. چقدر اون بانیه جمع شده روی تخت خنگ بود که هنوز هم نفمیده ییشینگ قصد چه کاریو داره..

لب پایین جونمیون که داشت محکم مک میزدش رو ول کرد و به چشمهای پسرک خیره شد. خب.. چشمهاش هنوز همون رنگ حالت عادی بودن پس کمی از ترس جونمیون کم شد.. قرار نبود خون بدنش رو از دست بده و همینم خیلی خوب بود خب.. ولی با حرفی که ییشینگ زد باز هم جا خورد.

- چیزی از سکس میدونی؟

- س.. سک.. سکس؟..

- اره میخوام اونجوری تصاحبت کنم.

و بعد با نگاه و سرش به گردن جونمیون اشاره کرد.

- و میتونم یه مارک خیلی خوشگل یا یه گاز خوشگلتر روی پوست برفیت بجا بذارم تا همه ببینن این کیوت کوچولو مال کیه.

- و.. ولی.. من.. من میترسم..

- مراقبتم.

همین.. مراقبتم.. جونمیون تموم این مدت به شنیدن دقیقا همین یه کلمه نیاز داشت تا تموم افکار بدش که هر لحظه اذیتش میکردون و میترسوندنش ازش دور بشن و کامل از بین برن. دقیقا نیاز بود که همین یه کلمه رو بشنوه تا یه نفس عمیق و راحت بکشه و بتونه به ییشینگ تکیه کنه چون دیگه قرار نبود بترسه.. از هیچ چیزی.. چون ییشینگ بهش گفته مراقبشه و همین کافی بود تا ارامش به رگ های کوچولوی سافت تزریق بشه و دستهاش رو ببره بالا و دور گردن ییشینگ حلقشون کنه. و مرد جذابش هم با همون لبخند چالدار و جذابش بهش خیره بشه و بخاطر این کارش یه بوسه ی محکم به روی لبهاش بهش جایزه بده..

- اولین بارته درسته بیبی؟

و جونمیون در جوابش فقط با خجالت سرش رو بالا پایین کردو نگاهش رو از ییشینگ گرفت..

- منم.. هیچ تجربه ای ندارم و شاید توی بار اولم خوب نباشم ولی خب میخوام بهترینمو برات انجام بدم. و منم میخوام برای تو باشم همونجور که تو قراره همه جوره برای من بشی.‌.

- توی همه چیزا بهترینی ییشینگ.. اینم حتما میره جزو بقیه. فقط انجامش بده. منم میخوامش!

Bathory YixingDonde viven las historias. Descúbrelo ahora