نوار هفتم :
[در آینده همه مارو متهم میکنن به چیزی که بودیم و
کارهایی که کردیم ولی چیزی که باعث میشه پشیمون نشم
اینه که موقع انجام دادنش پذیرفتمش و عقب نکشیدم!من یعنی در واقع ما
تموم شب به همه چیز فکر کردیم و راجبش حرف زدیم ،
اولین شبی بود که بعد از سالها واقعا حس میکردم یکی حرف هامو میفهمه
و نمیخواستم دست از حرف زدن وردارم !وقتی دیدمش جاخوردم .. نه برای کسی که بود
برای اینکه چطور با شک هایی که
زندگیم ، پدرم خانوادم بهم تحمیل کردن
باعث شدم عقب برونمش! ااون واقعا بی پرواس ، ممکنه حالا که دارید اینو گوش میدید ،
خودش هم توی جلسه دادگاه حرف هامو بشنوه
بهش میگم
گلس مایند تو واقعا یه عوضی بی پروایی!
و اینکه .. خیلی دوست داشتنی ایی !
اینو ازم به عنوان یه جاییزه بدون ! ]
..
هوسوک : نظرت رو جلب کنم؟ یعنی میخوای بگی تمام این مدت که دنبالم گشتی چیزی نظرت رو عوض نکرد ؟
یونگی: میدونی هوسو...
هوسوک پرید وسط حرفش و بلند گفت
هوسوک: گلس مایند ! از این به بعد دیگه گلس مایند !
یونگی که دوباره از حرکت ناگهانی هوسوک
جا خورده بود کمی عقب تر رفتیونگی: گلس مایند! تو شایدادم زیرک و نابغه ایی باشی ولی اصلأ محافظ کار نیستی ! و این همیشه دردسرت میندازه
هوسوک به کلمه همیشه که یونگی بیان کرد تعجب کرد !
چطور میتونست پسری که شناخت زیادی ازش نداشت
انقد مطمئن و قاطع راجبش حرف بزنه ،
چشم هاشو رو به یونگی تیز کرد ، شک نداشت اون پسر فقط یونگی و وایت رز نیست !
اون یه نقاب دیگه ام داره که ممکنه سنگین تر از همه چیز باشه!هوسوک : من باهات همکاری میکنم ولی شرط دارم ، این کاری که تو میخوای انجام بدی دستبرد زدن به بزرگترین مرکز مالیاتیه کشوره
و کار راحتی نیست !
رسما حتی اگه موفق هم بشیم بازم پیدامون میکنن و تا سرمون رو زیر آب نکنن ولمون نخواهند کرد !
پس میخوام اسمی از من این وسط نباشه
و هرچی قراره به جیب بزنیم من بیشتر از تو سهم باید ببرم!یونگی : دیگه چی علیا حضرت؟ دستور دیگه ایی نداری؟
نکنه میخوای سند باسنمم بزنم به اسمت؟هوسوک با حرف یونگی از حالت جدی و خشنش در عرض ثانیه تبدیل به بمب خنده شد
و بلند به یونگی میخندید ، یونگی هم متقابلا
به رفتار هوسوک خنده ش گرفتیونگی : تو آتلانتیک رو داری پس یعنی
ادم ثروت مندی هستی پس دیگه چرا انقد طمع ثروت داری؟
YOU ARE READING
GLASS ROSE - SOPE
Fanfictionوضعیت: فصل اول تمام شده 🔴 [ما با چرخش زمین شروع کردیم برای تغییر و دنیا مارو بهم رسوند ، حالا هر روز از خودم میپرسم آیا ما واقعا عاشق بودیم ؟] °کاپل : سپ ، یونسئوک °کاپل فرعی : هوپکوک، تهجین ، ویکوک .... °ژانر : رومنس، معمایی ، اسمات ، فیلم نامه ای...