find you 30

1.8K 267 54
                                    

Jimin

با سردرد شدیدی چشم هام رو باز کردم به اطراف نگا کردم اما هیچی دیده نمیشد و همه جا تاریک بود .
به خودم نگا کردم که به یه صندلی با تن برهنه بسته شده بودم ،جای شکر بود لباس زیرم هنوز تنم بود .اما اینجا کجا بود ؟ کی منو آورده بود ؟ وی کجاست ؟ با یاد آوری وی و بچه ها بغض کردم ، ینی الان کجان ؟ نگران من شدن حتما .وی خواهش میکنم بیا و پیدام کن ، تا مثل همیشه برگردیم خونمون .اگه یکم دیگه فکر میکردم به وی حتما گریم می گرفت، با اینکه کلی خودم رو نگه داشته بودم اما نتونستم جلوی یه قطره سمج رو بگیرم .
صدای قدم های یه نفر سکوت اتاق رو شکست ، داشت آروم آروم از پشت نزدیک میشد و قلب من هر لحظه بی تاب تر به سینم میزد .
با دوتا دست هاش از پشت صندلی رو گرفت
_: سلام جیمی

اون کی بود که منو می شناخت؟ و اینطور صدام میزد

_: قراره وقتی اون مزاحم بینمون نیس کلی خوش بگذرونیم

از پشت صندلی روبه روم اومد و درست جلوی صورتم قرار گرفت حالا میتونستم صورتش رو ببینم ، اما اون فرد برام آشنا نبود .
دستش رو داخل جیبش کرد و حلقم رو از داخلش در آورد
_: فکر نمی کردم حلقه هم داشته باشید ینی تا این حد پیش رفتید ، اول اینکه به پسرش قسم میخوره دوم هم برات حلقه خریده ( قیافشو رو به حالت فکر کردن در آورد ) جالبه .

جیم : تو کی هستی و ازمون چی میخوای ؟

_: خب بیبی بوی من جکسونم و خب ازت چیز زیادی نمی خوام ، قراره بجای اینکه داخل عمارت اون باشی پیش من زندگی کنی و بوی فرند خوبی برام باشی

جیم: فکرش رو هم نکن آقای جکسون من فقط برای وی هستم اگه می خوای من رو بکشی، بکش ولی فکرش رو حتی نکن که من رو برای خودت ببینی .

_: شاید باید اول زبون رو کوتاه کنم . اما متاسفانه بدنت نمیزاره روی فکر کردنم تمرکز داشته باشم .

نزدیک تر شد و سرش رو داخل گردنم کرد و بوسه ای بهش زد

جیم : زندت نمیزاره

شروع کرد بلند خندیدن ، بهم نگاه کرد

_: چه خوش خیال ، بزار یچیزی نشونت بدم

سمت در نگا کرد و بشکن زد که باز شد و چیییی باورم نمیشه اون اون لی چانگ بود ؟؟؟؟
مطمعن بودم که از قیافم تعجب می باره و صددرصد هم دهنم بازه

_: چیه عزیزم تعجب کردی ؟

گوشه اتاق ایستاده بود و سرش پایین بود

جیم : چطور ممکنه ، تو اینجا چیکار میکنی لی چانگ ؟؟؟

_: از نظرت کی بهم گفت که شما رفتید مسافرت و کی آدرس اونجا رو داد ؟

و بعد به صورتم لبخند کثیفی زد

جیم : نه امکان نداره تو به وی خیانت کردیییی؟تو به ما خیانت کردی ؟

find you Where stories live. Discover now