Jimin
به شدت توی شک بودم ، دستام یخ زده بود و گوش هام چیزی نمی شنید
چطور میشد اخه مگه وی الان سه ساله مرده ،چطور دیروز شوگا باهاش حرف زده اول از همه از بقیه پیام ها به کوکی شات دادم ، بعد هم رفتم داخل چت وی و شوگا و زدم به اولین پیامشوگا : کی ببینمت ؟
وی: بزار بهت میگم و آدرس هم میدم کجا بیای فقط مراقب باش کسی نفهمه حتی کوکی
شوگا : اوکی خودم میدونم نیاز نی تو بگی
وی : آدرس بتبابسلطیسسلبسی( اینم آدرس 😂)
شوگا : اوکی شنبه میبینمت
و تمام ، چطور میشه مگه فک نکنم شوگا از اون آدم هایی باشه که بخواد دوس پسرش رو به اسم یه مرده سیو کنع
باید می فهمیدم چخبره
آدرس و ساعت رو که داشتم امروز هم شنبه بود بس بهتره خودم شخصا برم ببینم چی به چیه......
چند ساعتی گذشته بود و من هنوز تو فکر بودم و این کلافم میکرد به ساعت مچیم نگاهی کردم :۴:۰۰
بهتره آماده بشم
سویچ ماشین رو برداشتم و با سریع ترین سرعت به سمت خونه پرواز کردم ، داخل شدم و به اتاقم رفتم ....
باید یه تیپ بزنم که توی چشم نباشه
لباس هان رو زیر و رو کردم تا بتونم یچیز مثل آدم پیدا کنمخب اینم تیپ جذابش😍
یه ماسک مشکی هم زدم و باز بع ساعتم نگاه کردم :۴:۴۰
فاک کلی دیر کرده بودم
راه افتادم و با هزار بدبختی اون کافه رو پیدا کردم هنوز پنج دقیقه به پنج مونده بود .
از داخل ماشین بیرون رو نگا میکردم ، از استرس غرق کرده بودم و تپش قلب گرفته بودم فقط امیدوارم خدا خیر کنه .
که یهو ماشین شوگا رو دیدم که گوشه ای پارک کرد و ازش پیاده شد ، پشت سر اون هم یه ماشین ناشناس پارک کرد و
چی داشتم می دیدم نه امکان نداره قطره اشکی از گونم سر خورد ......
اون شخص
اون
تهیونگ بود؟
YOU ARE READING
find you
Action+:چرا باید گیر این آدم های بی رحم بیفتم پسری که مجبور میشه بجای پدرش بدهی بپردازه اونم به بزرگ ترین باند مافیای شهر... 🔞 (کامل شده ) ژانر : اسمات ،کمی طنز ، عاشقانه، مافیا ، جنایی کاپل اصلی : ویمین