find you 34

1.7K 262 93
                                    

Jimin

به شدت توی شک بودم ، دستام یخ زده بود و گوش هام چیزی نمی شنید
چطور میشد اخه مگه وی الان سه ساله مرده ،چطور دیروز شوگا باهاش حرف زده اول از همه از بقیه پیام ها به کوکی شات دادم ، بعد هم رفتم داخل چت وی و شوگا و زدم به اولین پیام

شوگا : کی ببینمت ؟

وی: بزار بهت میگم و آدرس هم میدم کجا بیای فقط مراقب باش کسی نفهمه حتی کوکی

شوگا : اوکی خودم میدونم نیاز نی تو بگی

وی : آدرس بتبابسلطیسسلبسی( اینم آدرس 😂)

شوگا : اوکی شنبه میبینمت

و تمام ، چطور میشه مگه فک نکنم شوگا از اون آدم هایی باشه که بخواد دوس پسرش رو به اسم یه مرده سیو کنع
باید می فهمیدم چخبره
آدرس و ساعت رو که داشتم امروز هم شنبه بود بس بهتره خودم شخصا برم ببینم چی به چیه......
چند ساعتی گذشته بود و من هنوز تو فکر بودم و این کلافم میکرد به ساعت مچیم نگاهی کردم :۴:۰۰
بهتره آماده بشم
سویچ ماشین رو برداشتم و با سریع ترین سرعت به سمت خونه پرواز کردم ، داخل شدم و به اتاقم رفتم ‌....
باید یه تیپ بزنم که توی چشم نباشه
لباس هان رو زیر و رو کردم تا بتونم یچیز مثل آدم پیدا کنم

باید یه تیپ بزنم که توی چشم نباشه لباس هان رو زیر و رو کردم تا بتونم یچیز مثل آدم پیدا کنم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

خب اینم تیپ جذابش😍

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

خب اینم تیپ جذابش😍

یه ماسک مشکی هم زدم و باز بع ساعتم نگاه کردم :۴:۴۰
فاک کلی دیر کرده بودم
راه افتادم و با هزار بدبختی اون کافه رو پیدا کردم هنوز پنج دقیقه به پنج مونده بود .
از داخل ماشین بیرون رو نگا میکردم ، از استرس غرق کرده بودم و تپش قلب گرفته بودم فقط امیدوارم خدا خیر کنه .
که یهو ماشین شوگا رو دیدم که گوشه ای پارک کرد و ازش پیاده شد ، پشت سر اون هم یه ماشین ناشناس پارک کرد و
چی داشتم می دیدم نه امکان نداره قطره اشکی از گونم سر خورد ......
اون شخص
اون
تهیونگ بود؟

find you Where stories live. Discover now