🍄یه داستان کوتاه از دلدادگی دو هایبرد مورچه...
🍂هر پارت به اندازهی یه خرده شیرینی کوچیک...
🍭زمان آپ: هر وقتی که احساس کردم یکم شیرینی میخوایم...
کاپل: چانبک
Sign up to add Ant Ant to your library and receive updates
or
🍄یه داستان کوتاه از دلدادگی دو هایبرد مورچه...
🍂هر پارت به اندازهی یه خرده شیرینی کوچیک...
🍭زمان آپ: هر وقتی که احساس کردم یکم شیرینی میخوایم...
کاپل: چانبک
بالای برج شهر، در حالی که به آخرین حد توانم رسیده بودم، رهبر شورشی شمشیرش را بر گردنم گذاشت. او خندید و از "تان تای جین" پرسید: "همسرت یا دوشیزه یه، فقط یکی میتواند زنده بماند. کدام را انتخاب میکنی...