chapter 17 🌙💫

23 12 9
                                    

زن: مگه اینجا مدرسه‌ی دولتی نیست؟!

مدیر: اگه دولتی نبود که می‌گفتن
4 میلیون تومن بریز!

زن: آقا! آخه مدارس دولتی نباید شهریه بگیرن.

مدیر: این که شهریه نیس.
اسمش همیاریه!!!

زن: اسمش هر چی هست...
تلویزیون گفته به همه‌ی مدارس بخشنامه شده که مدارس دولتی هیچ‌گونه وجهی نمی‌تونن دریافت کنن.

مدیر: خب برو اسم بچت
رو توو تلویزیون بنویس!!
این قدر هم وقت منو نگیر!

زن: آقای مدیر!
من دو تا بچه یتیم دارم!
آخه از کجا بیارم؟!!

مدیر: خانم محترم!
وقتی وارد اینجا شدی رو تابلوش
نوشته بود یتیم‌خونه یا مدرسه؟!
آقای مستخدم ، این خانم رو
به بیرون راهنمایی کن!!!

زن با چشم‌های پر از اشک منتظر
اتوبوس واحد بود.
اتومبیل مدل بالائی ترمز کرد و زن سوار شد.
روزنامه‌ای که روی صندلی جا مانده بود رو برداشت و بهش خیره شد.

کمیته‌ی مبارزه با فقر در جلسه‌‌ی امروز
ستاد مبارزه با بیسوادی

تیتر درشت بالای صفحه نوشته بود:
با ۲۰۰۰۰۰ زن خیابانی چه می‌کنید؟!!

زن با خودکاری که از کیفش بیرون
آورده بود عدد را تصحیح کرد:
با ۲۰۰۰۰۱ زن خیابانی چه می‌کنید؟!!

اینجاست که #صادق_هدایت میگه:

فاحشه را خدا فاحشه نیافرید ،
آنان که در شهر نان قسمت می‌کنند،
او را لنگ نان گذاشته‌اند تا هر زمان
لنگ هم آغوشی ماندند ،
او را به نانی بخرند!

کاش به جای گشت ارشاد، گشت شادی داشتیم...
هر کی شاد نبود، می بردن ازش می پرسیدن:
مشکلت چیه که شاد نیستی
بگو ما حلش کنیم برات...!

خیلی عجیب است؛ در کشور مسلمان
دنبال روزه خوار میگردند تا او را
مجازات کنند، اما در طول سال سراغی
از گرسنه ها نمیگیرند تا لقمه نانی به او دهند!!!!!

این رو دوست داشتم دیده بودم قبلا گفتم بزارم ❤️🪐💫🌙

.

Aysi Books Where stories live. Discover now