در طول زندگی هیچگاه احساسی به نام عشق را تجربه نکردم شاید اندکی محبت اما عشق مزاحمی بود که هرگز از چهره من خوشش نیامد !
شاید هم شهامت کافی نداشت تا شانسش را امتحان کند یا شاید ...
قیافه من به معشوق ها نمیخورد ...
میگویند از روی ظاهرش کسی را قضاوت نکنید اما
گاهی چشم ها گویایه همه چیز هستند ...
به جز حقیقت ...!
شاید هم من بیش از حد عاقل بودم !
یا شاید باید به جای سنجیدن جوانب مانند همیشه دیوانگی را انتخاب می کردم !
آه دیوانگی احساسی که از عشق ترسید !
و عشق احساسی که از دیوانگی ترسید ...!
این دو همچون معشوقانی شکست خورده می مانند که هیچگاه جسارت ابراز احساسات نداشتند !
YOU ARE READING
Aysi Books
Poetryسلام به همه 🌛💫 من آیسی ام واقعیتش من زیاد از گوشی و این چیزا سر در نمیارم و الان هم هیچ ایده ای ندارم اینی که دارم تایپ می کنم رو جایه درستی دارم تایپ می کنم یا نه 😐 من تو دنیایه خودم بودم که یکی از دوستام بهم پیشنهاد داد چون الان زیاد جایی نم...