وقتی همسرم کوچک بود از مدرسه نفرت داشت و می خواست ترک تحصيل کند. سالها بعد، وقتی بيست و چند
ساله شد، اين حقيقت تلخ را با والدين اش در ميان گذاشت، مادرش متحيرانه گفت: "اما عزيزم، چرا نيامدی اين
، همان نکته ی مورد نظر کتاب من است: "اما نمی دانستم که می توانم." 1 موضوع را به ما بگويی؟" پاسخ لالا
نمی دانستم که می توانم.
به گمانم – خوب، در واقع مطمئن ام – که خيلی از کسانی که مذهبی بار آمده اند، دل خوشی از دين ندارند، به آن
بی اعتقاد اند، يا نگران خباثت هايی هستند که به نام دين انجام می گيرد؛ اين دسته اشتياق گنگی برای ترک دين
والدين شان را دارند و آرزو می کنند که کاش می توانستند دين را ترک کنند، اما درنمی يابند که گزينه ی ترک
دين هم پيش رويشان است. اگر شما هم از اين دسته هستيد، اين کتاب برای شماست. هدف اين کتاب آگاهی بخشی
2 است – آگاهی بخشی در مورد اين حقيقت که بيخدا
بودن يک خواستۀ واقعگرايانه است؛ خواسته ای شجاعانه و
باشکوه. می توانيد بيخدای شادمان، معتدل، اخلاقی و فرهيخته ای باشيد. اين نخستين پيام آگاهی بخش کتاب من
است. سه پيام آگاهی بخش ديگر هم دارم که در ادامه به آنها اشاره می کنم.این یه تیکه از پیشگفتار کتاب پندار خدا از ریچارد داوکینز هست از نظرم کتاب زیباییه و با شجاعت به شرح ماهیت و ریشه برخی ترس های احمقانمون و گاهی باور های غلط پرداخته👌🌙💫
YOU ARE READING
Aysi Books
Poetryسلام به همه 🌛💫 من آیسی ام واقعیتش من زیاد از گوشی و این چیزا سر در نمیارم و الان هم هیچ ایده ای ندارم اینی که دارم تایپ می کنم رو جایه درستی دارم تایپ می کنم یا نه 😐 من تو دنیایه خودم بودم که یکی از دوستام بهم پیشنهاد داد چون الان زیاد جایی نم...