بیبی بوی🔞

5.2K 205 4
                                    

خودش رو جمع کرده بود و پتو رو تا زیر چشم هاش بالا کشیده بود
گونش رو به بازوی پر مامیش مالید
بلا فاصله انگشت های تپل زن بین انگشتهای باریکش قفل شدن
- تو که گفتی نمیترسی!
زن همونطور که تلوزیون رو خاموش میکرد گفت و پسرش رو توی بغلش کشید
پسر سرش رو توی گردن مامیش برد و عطر شیرینش رو نفس کشید
دست مامیش روی باسنش نشست و و نوازش وار لمسش کرد
پسر لب هاشو لیس زد و کمی عقب رفت تا با مامیش چشم تو چشم باشه
- پس چون من میترسم برنامه تغییر میکنه!
خودش رو روی پای زن تکون داد و باسنش رو بیشتر به دست های مامیش مالید

Daddy or baby ?Where stories live. Discover now