بیبی🍑🔞

3.5K 193 0
                                    

- خیلی دستتو فشار میدی دارم کور میشم!
مرد با کلافگی گفت اما دختر حاضر نشد فشار دستش رو کمتر کنه
- یکم دیگه تحمل کن.
و چند ثانیه بعد دختر دست هاش رو از روی چشم ددیش برداشت
مرد چند بار پلک زد تا دیدش واضح تر بشه
به جعبه رو به روش با تعجب خیره شد
- تولدت مبارک ددی!
دختر با لبخند گفت و جعبه رو جلو کشید
- بازش کن.
مرد کاغذ آبی رنگ دور جعبرو باز کرد
- آی واچ؟
دختر دستاشو بهم کوبید و لبخند زد
- آره!
- اما گوشی من که اندرویده.
دختر لب هاش رو جلو داد و موهاشو پشت گوشش داد
- آخ چرا انقد خنگ و حواس پرتم ددی اصلا حواسم نبود.
دور و برش رو نگاه کرد و جعبه رو جلوی خودش کشید
- نمیشه دورش بندازم که، اینو خودم برمیدارم به گوشی من میخوره.
موهاش رو مرتب کرد
- برای تو بعدا یه کادوی دیگه میگیرم!
مرد پوزخند زد و دست ظریف دختر رو گرفت و روی خودش کشید
- باور کنم چیز به این واضحی رو فراموش کردی؟ و برای من اپل واچ با بندای رزگلد خریدی؟
دختر لب هاش رو روی هم فشار داد
- یااا!
مرد دستش رو بین پای دختر برد
- من نیازی به ساعت و گوشی برای تولدم ندارم، چیزای بهتری هست که میتونی بهم بدی کوچولو!

Daddy or baby ?Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt