درد 🦋

1.6K 90 0
                                    

نگاهش رو به نیدل هایی که مرتب و با فاصله نزدیک داخل پوستش فرو رفته بود داد
قفسه سینش از تندی نفس ها و تپش قلبش به وضوح بالا و پایین میشد ولی طبق خواسته مرد هیچ صدایی نمیداد و لب هاش بین دندون هاش فشرده میشدن
انگشت قوی مرد لبش رو ازاد کرد و با صدای بمش بهش اجازه داد راحت باشه
نا.له ارومی کرد و نگاهش رو به چهره جذاب مسترش رسوند و قرنیه های ابی رنگش روی لب های خوش فرمش میخکوب شد
مرد نیشخندی زد
- به همین زودی میخوای اربابتو ببوسی؟
بی صدا خندید و اسپ.نکر رو برداشت و اروم روی پوست پسر کشید
- برای رسیدن بهش باید درد بیشتری بکشی کوچولو!
چرم مشکی محکم روی نیدل ها کوبیده شد و باعث شد اسل.یوش بدنش رو تاب بده و اه بکشه

Daddy or baby ?Where stories live. Discover now